یادداشت فاطمه کُردی

آخر بازی در انتظار گودو: همراه با نقد "تئاتر به مثابه متن"
        از اون دست کتاب هاییه که باید بذاری توی ذهنت ته نشین بشه تا متوجه مضمون و معنای داستان بشی. 
هر دو نمایشنامه قلبمو به درد آوردن. در هر دو هم بی رحمی دیده میشه هم ترحم. اما بنظرم پیام اصلی هردو شاید درباره  بی رحمی زمان باشه و انتظار. اینکه امیدواریِ مدام و بی حاصل، و انتظار بی پایان بدون هیچ نتیجه ای چقدر عذاب آوره. 
فکر می کنم بکت می خواسته بگه رنج اصلی بشر داشتن امید و انتظار برای رسیدن به یه روز بهتره، برای اومدن ینفر که آدمو نجات بده از دست خودش،از دست بقیه،از دست زندگی. اما اون روز هیچ وقت نمیرسه و اون آدم هیچ وقت نمیاد. 
وعده های امیدوار کننده ی بی حاصل واقعا رنج آورن. 
      
163

28

(0/1000)

نظرات

این ترجمه رو خیلی دوست نداشتم. امیدوارم پیش از مرگ این اثر رو خودم ترجمه کنم
1

1

واقعیت من هم از این ترجمه راضی نبودم و بیشتر به خاطر نقدی که داشت این نسخه را انتخاب کردم. قطعا در فرصتی دیگه ترجمه ی بهتری خواهم خواندـ 

2