یادداشت سید محمد بهروزنژاد

«به نام خد
        «به نام خدا»

این کتاب مجموعه‌ی هفت داستان کوتاه به‌هم پیوسته است که یک داستان بلند را تشکیل می‌دهند: قصه‌ی زندگی داوود، نوجوان روستایی.

هنر اکبرپور در این است که چند ماجرای ساده_ شاید حتی خاطراتی از خودش_ را با لطافت و جذابیت به مخاطب نوجوانش عرضه می‌کند و او را پای حرف خود می‌نشاند. 
پای خاطره، دوستی و یک‌رنگی.

«هفت‌خوان و خُرده‌ای» یک جمله از ترانه‌‌ی نوستالوژی «علی‌کوچولو» را به خاطرم آورد و وقتی دوباره ترانه را گوش دادم دیدم که عجیب به این کتاب می‌آید:
جای خالی پدر، مهربانی‌های مادر، روستا شبیه خانه‌ای با صفا و خود داوود که:
«...تو قصه‌ها نیست؛
مثل من و تو، اون دور دورا نیست
نه قهرمانه، نه خیلی ترسو
نه خیلی پرحرف، نه خیلی کم‌رو»




      
48

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.