یادداشت زینب
20 ساعت پیش
مجموعهی «گربههای آدمخوار» با شش داستان کوتاه، یه دنیای پر از تنهایی، حسرت و گذشتههای خاکخورده رو جلوی چشممون میذاره. شخصیتها همه یه جورایی از بقیه جدا افتادن، با خاطراتی گنگ یا تجربههایی عجیب دستوپنجه نرم میکنن. موراکامی با همون سبک خاص خودش، مرز بین خواب و واقعیتو برمیداره و یه فضای نیمهوهمی میسازه که هم آشناست، هم ناآشنا. نکتهی قشنگ این مجموعه اینه که داستانا هرچند مستقلان، ولی از نظر حس و حال، یه نخ نامرئی بینشونه. حسی که معمولا از داستانهای موراکامی میگیرم: مرموز، بیسروصدا، ولی تاثیرگذار. ( اینم بگم که اسم کتاب درواقع عنوان یکی از داستانهای کوتاه داخل کتابه)
(0/1000)
زینب
1 ساعت پیش
0