یادداشت ᧁ𝕣ꫀꫀꪀ ꪶꪖᦔꪗ
1404/6/13

من در رشتهی قاچاق بدن انسان تحصیل کردم؛ شما چطور؟ البته حرفم جدی نبود. اما اگر در دنیای این کتاب زندگی میکردیم، این یک مکالمهی عادی میان ما به حساب میآمد. اگر شما در این دنیا بودید دوست داشتید چه کاره باشید؟ جیببُر؟ قاتل؟ زورگیر؟ میتوانستید با نمره خوب فارغ التحصیل شوید؟ فضای این کتاب کمی با اسمش فرق دارد. شاید شما فضایی اداری را تصور کنید که در آن همه به صورت حرفهای مرتکب جرم میشوند اما خب این صحنه حتی بیشتر از چند صفحه طول نمی کشد. روال داستان این گونه است: شخصیت اصلی ما که از قضا قاتل است، به خاطر کسادی بازار و انجام ندادن وظایفش از آژانس اخراج میشود و حال این مرد باید فکر کند که چگونه بقیه زندگیاش را ادامه دهد. ایدهی این داستان من رو بسیار جذب کرد و در اواخر کتاب در این حسرت بودم که چرا این ایده به خوبی و تمام و کمال اجرا نشده بود. فضاسازی کتاب میتوانست به گونهای باشد که چندین جلد از همین موضوع، کتاب تحویل ما دهد اما برخلاف انتظار، هم زود تمام شد هم پایانی غیرمنتظره و به اصطلاح آبکی داشت. اما طنزهایی وجود داشت که توانست حداقل لبخند بر لبم بیاورد و با روند داستانی سریعی که داشت من رو خیلی سرگرم کرد. ایرانی بودن کتاب هم باعث میشد ارتباط بیشتری بین خواننده و اتفاقات داستان برقرار بشه و در کل کتاب راضیکنندهای بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.