یادداشت پواد پایت

قتل در کمیته مرکزی
        شاید تا قبل از ۲۰ صفحه آخر به نظر خودم یه کتاب دو ستاره بود که تا یک ماه دیگه چیزی ازش یادم نمیمونه. ولی پریشب که داشتم صفحات آخر رو می‌خوندم ( اتفاقا گره گشایی اصلی داستان هم قبلش اتفاق افتاده بود) احساس کردم دلم برای پپه کاروایو تنگ میشه. برای شخصیتش و برای پرخوریش و برای این که خیلی تصنعی باهوش نیست. در واقع شاید چون به عنوان یه داستان کاراگاهی/پلیسی رفته بودم سراغ کتاب بیشتر چشمم دنبال یه پلات قوی و یه توییست داستانی بود اما در واقع شخصیتا و فضا سازی اسپانیای بعد فرانکو و تجربه‌ی داستان توی فضای حزبیِ یه جایی غیر از کشورهای مرسوم جذبم کرد.  حتی در این حد پلات نکته‌ی خاصی نداشت که آخرش که قاتل مشخص شد نفهمیدم کی بود:) و البته ترجمه بد که اصلا یک دست نبود و یه جاهایی ویرایش نشده بود هم در این قضیه بی تاثیر نبود.
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.