یادداشت نغمه رحیمیپور
1403/10/18
از آن کتابهایی که وقتی تمام میشود، دلت میخواهد ادامهاش بدهی چون شخصیتها آنقدر زنده و دوستداشتنی هستند که دلت نمیآید ترکشان کنی و چه خوب که این کتاب جلدهای دو و سه دارد. شروع کتاب آرام و خلوت و کمشخصیت است و تاحدودی کند پیش میرود و ماجرای خاصی اتفاق نمیافتد و تا چند فصل به همین نحو ادامه پیدا میکند. پیرنگ از کهن الگوی جستوجو استفاده میکند. پسری نوجوان که در جستوجوی پدر و مادر ربوده شدهاش است. به مرور ضرباهنگ اتفاقات سرعت میگیرد و شخصیتها وجه جذابشان را نشان میدهند تا جایی که به تعقیب و گریزهای نفسگیر میرسد. باز هم میگویم هنرمندی نویسنده در نوشتن دیالوگهای جادوگر(رین) و پرنده (کلارک)، به قول خودش جادویی است و به قول رین، منطقیتر از منطقی. آنقدر که دوست دارم برگردم و دیالوگها را مجدد بخوانم و جایی برای خودم ثبت کنم. و در انتهای یادداشت یک افشای کوچک (نترس بخون، اونقدرها هم افشا نمیکنم😄) این کتاب، یک داستانِ جادوگری است که اصلا و به هیچوجه جادو ندارد و تا آخرش هم معلوم نمیشود جادوگرش واقعی است یا فقط یک آدم دیوانه است. این هم از ویژگیهای خاص این کتاب است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.