یادداشت آزاده شریفی

        کتاب را وسط جنگ شروع کردم و به نسبت حجمش کشش کافی داشت که ادامه دهم. کتاب‌های مشابهش را هم خوانده بودم ، کتاب‌هایی که با ایده مرکزی تأثیر روان و ذهن بر جسم و بیماری‌های جسمی نوشته شده‌اند.
این کتاب را یک پزشک نوشته است و اگرچه کتاب پزشکی نیست، همین قضیه را کمی متفاوت می‌کند.
اولین بار حدود بیست سال قبل در کتاب شفای زندگی، لوییز هی با مفهوم بیماری روان‌تنی(سایکوسوماتیک) آشنا شدم. در میانه کتاب که گویا کتاب قبلی اوست، هی لیستی از بیماری‌های رایج و علت احتمالی آنها آورده. اگر چه کاملا غیرعلمی و تقریباً شهودی است. من بارها به آن فهرست رجوع و راجع به بیماری‌ها تأمل کرده‌ام.
این کتاب با وجود تکیه بیشتر به آمارها و پژوهش‌های پزشکی از میان مسائل روانی فقط به استرس پرداخته بود، آن هم بر اساس کتاب کلاسیک هانس سلیه. در واقع دکتر مته بر نقش استرس در پیدایش بیماری‌های رایج تمرکز کرده بود. این تحلیل می‌تواند با ترکیبی از شهود هی و تحقیقات پزشکی خیلی کامل‌تر شود.
داشتن یک پزشک/نویسنده باعث نشده بود کتاب تبدیل به یک کتاب خشک علمی و رفرنس پزشکی شود. در واقع یک کتاب عمومی و برای مخاطب عام بود و شاید به همین دلیل و به درستی از توضیح زیاد جزییات پزشکی اجتناب شده بود.
کتاب مبتنی بر مصاحبه با خود بیماران و گاهی نزدیکان آنها بود و سرگذشت آدم‌ها کتاب را جذاب می‌کرد، هر چند از نظر روش شاید بسیار سوگیرانه بود و فقط روی حوادث تلخ و استرس‌زای زندگی افراد یا زندگی‌نامه‌شان مانور داده بود.
فصل آخر اگرچه جذاب، بسیار غیرعلمی بود و چکیده‌ای بود از تمام کتاب‌های خودیاری. من جای نویسنده بودم رمزی برای التیام پیشنهاد نمی‌دادم.
فایده این کتاب هم همچنان برای من مبهم است. با وجود جذابیت به نظرم برای کسی که به بیماری مبتلاست، کند و کاو در لایه‌های پنهان خاطرات کودکی و استرس‌های زندگی‌اش و پیدا کردن مقصر بازی اضافی است. کتاب نوشته بود که چنین قصدی ندارد ولی در عمل به خواننده این حس را می‌داد که در صورت داشتن فلان نوع استرس و فلان نوع شخصیت باید منتظر ابتلای به فلان بیماری باشد. 
در مجموع از خواندن کتاب راضیم و برایم جالب و سرگرم‌کننده بود ولی قصد ندارم خیلی محتوای آن را جدی بگیرم.
      
441

29

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.