یادداشت معصومه سعادت

        سه داستان فانتزی که کمی به هم ارتباط دارند، خواننده را به یاد داستان‌های هزار و یک شب می‌اندازد. اتفاق‌هایی که سه بار تکرار می‌شوند، مثل سه برادر که وارد سرزمینی می‌شوند، غول‌هایی که سه بار گول مرد باهوش را می‌خورند و پادشاهی که سه بار مباشرش را امتحان می‌کند هم نشان دیگری است که آدم را به فضای اسرار آمیز هزار و یک شب نزدیک می‌کند.
داستان‌ها فانتزی هستند، اما آموزنده. مثلا در داستان اول می‌بینیم که مباشر چطور با زیرکی، خودش را به حماقت می‌زند تا از شر زورگویی و دستورهای احمقانۀ پادشاهش خلاص شود. در داستان دوم می‌بینیم که پسر سوم که کتاب‌های زیادی خوانده است، چطور موفق می‌شود مالک سرزمین را از کوره به در ببرد و سرزمین را از شرش در امان بدارد. در داستان سوم هم که جوان زیرک موفق می‌شود با مطالعه و کسب اطلاعات از افراد، و کمک گرفتن از دیگران، غول‌های داستان را تبدیل به انسان‌هایی دوست داشتنی بکند.
پیام هر سه داستان، استفاده از هوش برای خارج شدن از شرایط سخت است، و این که مشکل هرچقدر هم بزرگ باشد، باز هم با صبر و آرامش و اندیشیدن می‌توان آن را حل کرد. 
ترجمۀ کتاب خیلی خوب بود، ترجمۀ اسامی و پانویس‌ها و استفاده از ضرب‌المثل‌ها در جای مناسب، و همچنین ترجمۀ شعرها بسیار بسیار خوب انجام شده بود و لذت خواندن کتاب را دو چندان می‌کرد. 
به بچه‌های 9-10 ساله پیشنهاد می‌کنم بخوننش!
      
15

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.