یادداشت Mohammad Sadeq Alizadeh
1401/7/14
3.2
8
عزیز دلِمان سعید آقای تشکری که معرف حضور هست؟! نویسنده مشهدیِ بومینویس که عموم آثارش در جغرافیای محل سکونتش میگذرد. الغرض که «#پاریس_پاریس» هم نوشته حضرتشان است. غالبا این #رمان را گره میزنند به کشتار و واقعه #گوهرشاد که به ید #رضاخان در سنه هزار و سیصد و چهارده انجام شد که اگر طالب خواندن رمانی ناظر به آن زمان و آن فضا هستید بشتابید و الخ اما فیالواقع حقیقتش را خواسته باشید اگر آشنایی نداشته باشید با هندسه اتفاقی که تابستان نودوسه سال قبل در #مسجد_گوهرشاد رخ داد، بیشتر به سردرگمی خواهد انجامید.(این البته بلیهای است که اکثر رمانهای تاریخی به آن مبتلایند) رمانهای #تشکری تنه به تنه #تئاتر میزند. میرود توی اعماق کاراکترهایش و یکی از دلایل اینکه اگر با هندسه اتفاق تاریخی مزبور آشنا نباشید، چنین آثاری خیلی جذبتان نمیکند هم همین است. البته پر بیراه هم نیست. استاد نمایشنامهنویس هم هست و دستی دارد در #تئاتر. از این جهت وقتی رمانهایش را میخوانید(آثار متاخر کمتر و آثار قدمایش بیشتر) احساس میکنید روی صحنهاید و بازیگر دارد منتهای درونیات خودش را شخم میزند و با هنرمندی به جلوی چشمتان میآورد کانّه یک تیاتر. با این حال سعیدخان قصه گفتن را هم خوب بلد است(اگر قدری به این تمایل تئاتریاش مهار بزند). همین #مفتون_و_فیروزه را ببینید که نیمنگاهی دارد به وقایع پیش از انقلاب در #مشهد و بعضا حضور گاه و بیگاه #سیدعلی_خامنه_ای جوان یا #غریب_قریب که داستان گنبد و بارگاه رضوی را از ابتدای دفن حضرت در یکی از قریههای اطراف #سناباد روایت کرده و در طول قرنها جلو آمده تا #قاجاریه یا همین پاریس پاریسش. تشکری عموما رمان را به فصلهای کوتاه کوتاه تقسیم میکند و قصهاش را هم با با جملاتی مقطع و کوتاه روایت میکند. جالب آنکه با این جملات مقطع و کوتاه به طرز هنرمندانهای از پس فضاسازی هم بر میآید. خلاصه که اگر طالب خواندن داستان راجع به زمانی هستید که میخواستند ملت را به زور دگنک مدرن کنند و #مشهد را هم بکنند #پاریس، این #کتاب گزینه خوبی است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.