یادداشت سارا شادمهر؛
1404/4/13
خب راستش واقعا امروز نه حوصلهاش رو داشتم که یادداشت بنویسم نه تایمش رو .بنابراین خیلی خلاصه مینویسم. خب من راستش اصلا با این اثر داستایوفسکی زیاد خو نگرفتم و جذابیت آنچنانی برام نداشت و فقط میخواستم تموم کنم کتاب رو (شاید هم به خاطر اینکه کتاب صوتی بود و سر همین من نتونستم ارتباط برقرار کنم) از یک طرف راجب شخصیتپردازی ، خب این من رو جذب نکرد و اون شخصیتپردازی و قوی و عمیق داستایوفسکی رو ندیدم . کرکترها معمولی بودن . خط و پیرنگ داستانی هم یکجور خب...چطوری بگم میشه گفت کمی کسل کننده بود و این یک دلیل دیگه برای اینکه من خوشم نیومد( نسبت به بقیه آثار داستایوفسکی ) اما دیالوگ...واقعا از دیالوگها لذت بردم . جنبههای نیشدار و پرکنایه و طنز به قشری از جامعه. ولی وایستین منظورم این نیست که این اثر فقط جنبههای بد داره و هیچ نکتهی مثبتی نداره. اصلا و ابدا منظورم این نیست . در حی حالا بعضی از این موارد بالا که گفتم جنبههای مثبتی هم داشت . مثلا چی ؟ بحثی که این داستان بهش اشاره داره مورد توجه قرار میگیره و به نظرم کمی ارزش فکر کردن رو داشته باشه (اسپویل نمیتونم نکنم بنابراین زیاد به این موضوع اشاره نمیکنم) اما چیزی که من رو نگهداشت که این اثر رو تموم کنم خب میشه گفت جنبهی طنز بود . اگه بخوام خلاصه این کتاب رو در یک جمله وصف کنم میشه : خواب عموجان مقدمهای برای آثار غول مانند داستایوفسکی، طنز و هول و تاکید بر مسائلی مثل ازدواجهای پر منفعت و زناشویی دارد. درکل خب من سر بعضی چیزها نتونستم زیاد خو بگیرم (باز هم میگم احتمالا به خاطر اینکه کتاب صوتی بود ) ولی این اثر ارزش خوندن رو داره ولی اگر بتونیم در کنارش کمی بیشتر فکر کنیم.
(0/1000)
سارا شادمهر؛
1404/4/13
0