یادداشت سَمی
1404/4/8
تو ارباب منی، من درونت هستم، به همین سادگی، درونت، تو که اینجا ایستادهای، دستانت را پشتت قلاب کردهای، کمی به جلو متمایل شدهای و با دقت نگاه میکنی، ولی واقعا فکر میکنی کجا هستی؟ توی یک باغ وحش؟ یک دشت پر از شکوفه؟ توی یک باغ؟ خب، نه، نه،نه توی باغ وحش هستی و نه دشنی پر از شکوفه و نه در یک باغ بلکه درون خودت هستی، تو کاملا تنها هستی، آنجایی که بین من و تو هیچگونه فاصلهای نیست، چون که من آن بیرون نیستم، بلکه اینجا هستم، من همیشه درونت بودم .... کتاب شامل چهارده متن کوتاه با جملههایی بلند به اندازهی یک صفحه؛ ار دنیای درون است ... دنیای درون من و تو که میخواهد مانند یک حیوان بیرون بجهد، آسیب ببیند و آسیب برساند؛ غذا میخواهد و به تنهایی خود آگاه است... ظاهرا نویسنده ایده کتاب را از تصویر حیوانی در یک نقاشی الهام گرفته است. داستان حیوانی ترسناک در یک نقاشی با تم انتزاعی
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.