یادداشت سینا معروف
1403/4/30
4.1
73
کتاب بندها را ۳ راوی از یک خانواده یعنی مادر، پدر و دختر خانواده روایت میکنند. در فصل اول، مادر (واندا) از رنجِ تنهایی و رها کردن خانواده توسط پدر، سخت عصبانی و گاهی هم سرگردان و متعجب است. او با نوشتن نامههایی که در دوران جدایی ۴ ساله به او فرستاده ما را دچار سوگیری خشمناکی نسبت به پدر (آلدو) میکند (لحن نامهها خواندنی است و از آشفتگی ذهنی زن خانواده، خیلی خوب تصویر میسازد). در فصل (کتاب) دوم، آلدو در زمان حال، ماجراهای گذشته را تعریف میکند و در حالی که به مرور با واقعیتهای گذشته آشنا میشویم و از خشم ما کاسته میشود، در عین حال هم از اشتباهات او به راحتی نمیتوانیم بگذریم و توجیهشان کنیم (نحوه تعریف پدر متناسب با حرفه او کاملاً نشاندهنده شخصیت اوست). فصل (کتاب ) سوم را آنا، دختر خانواده و بچه دوم که اکنون ۴۵ ساله و ۴ سال کوچکتر از برادرش ساندرو است، شرح میدهد. از همین جا بار دیگر تأثیر دوری پدر و اخلاقهای غیرقابلتحمل مادر از نگاه بچههای خانواده باعث میشود نگاه عاطفیمان را دوباره اصلاح کنیم و صاحب این بخش ماجرا را هم تا حدی محق بدانیم. پس از شنیدن هر سه ماجرا و تقسیم منصفانه کوتاهیها، کمتوجهیها و نگاه به شرایط زمانی هر نفر، باور هر کدام از شخصیتها و همدلی با آنها راحتتر میشود و در آخر از کسی بدتان نمیآید. (نظر شخصی)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.