یادداشت هانیه آسی
4 روز پیش
بسم الله الرحمن الرحیم روایت عجیبی بود برای من که اولین بار همچین مدل کتابی میخوندم... این روایت، داستان خیلی از بانوان ما تو زمان جنگ بود، چه سختیهایی که تو نبود شوهراشون میکشیدن با کلی بچه و سختی زندگی. چقدر حاج صمد آدم دوست داشتنی و عاشقی بود... عاشق شخصیت این بشر شدم؛ هم عشق زمینی رو درک کرده بود و هم عشق آسمونی رو. خدا روح خودش و همسر عزیزش رو شاد کنه. چقدر با دو فصل آخرش آه کشیدم؛ مخصوصاً فصل آخر... از همون صفحه اول فصل آخر بغضم شکست، وقتی گفت اسفندماه و میدونستم سال ۱۳۶۵ هست دیگه میدونستم روایت از چه قراره... چقدر برای قدمخیر از دست دادن همچین موجود دوستداشتنی سخت بوده... ما خیلی مدیون شهدا و خانوادههاشونیم:))) در مورد نگارش هم، کتاب روون و خوشخوانی هست. یک صلوات نثار روح بزرگ حاج صمد و برادر شهیدش و همسر صبورش🌷
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.