یادداشت dream.m
7 روز پیش
سوار ماشین و درحال رانندگی هستم. بابا کنارم نشسته و پوریا پشت. ماشینی به سرعت از کنارم میگذرد و سبقت بدی میگیرد. بابا تشر میزد که حواسِت کجاست، دوساعته داره چراغ میزنه. حواسم نیست. تشر میزد که انگار توی هپروتی. این هپروت عجیب سرزمین زیباییست. چیزهای دیگری هم میگوید که نمیشنوم. اصلا نمیفهمم چطور اشکم سرازیر میشود. میزنم کنار. هنوز دارد حرف میزند. ولی منکه ناراحت نشدهام بابا. نمیدانم چم است. جایم را با پوریا عوض میکنم. فکر میکنند از تشرها ناراحتم . اشکالی ندارد. چه بهتر. حالا دیگر لازم نیست برای اشکهایی که بند نمیاید توضیح بدهم. چیزی نمیشنوم. بگذار هرچه میخواهد بگوید. توی دلم یک چاه دهان باز میکند و فرو میبردم. دلتنگ میشوم. صفحه گوشی را باز میکنم. تماشایش میکنم. از پشت پرده اشک. مثل شهرو ، منهم اینطور دوستش دارم که فقط میخواهم تماشایش کنم. میخواهم از دور ببینمش و برایم دست تکان دهد. این طور دوست داشتن هم برای من کافیست. Merged review: سوار ماشین و درحال رانندگی هستم. بابا کنارم نشسته و پوریا پشت. ماشینی به سرعت از کنارم میگذرد و سبقت بدی میگیرد. بابا تشر میزد که حواسِت کجاست، دوساعته داره چراغ میزنه. حواسم نیست. تشر میزد که انگار توی هپروتی. این هپروت عجیب سرزمین زیباییست. چیزهای دیگری هم میگوید که نمیشنوم. اصلا نمیفهمم چطور اشکم سرازیر میشود. میزنم کنار. هنوز دارد حرف میزند. ولی منکه ناراحت نشدهام بابا. نمیدانم چم است. جایم را با پوریا عوض میکنم. فکر میکنند از تشرها ناراحتم . اشکالی ندارد. چه بهتر. حالا دیگر لازم نیست برای اشکهایی که بند نمیاید توضیح بدهم. چیزی نمیشنوم. بگذار هرچه میخواهد بگوید. توی دلم یک چاه دهان باز میکند و فرو میبردم. دلتنگ میشوم. صفحه گوشی را باز میکنم. تماشایش میکنم. از پشت پرده اشک. مثل شهرو ، منهم اینطور دوستش دارم که فقط میخواهم تماشایش کنم. میخواهم از دور ببینمش و برایم دست تکان دهد. این طور دوست داشتن هم برای من کافیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.