یادداشت نرجس درزاده

        کتاب زیبایی بود .  اما یه مقدار عجیب بود  . شاید باید یکبار دیگه بخونمش . بخشی از  کتاب :
.
پیش  آمدن تدریجی اش موزون است.
مثل تغییر نور که موزون است .
وقفه .
باز هم نور ؛ نور هنوز هست . تغییر می کند ، بعد ناگهان بی تغییر می ماند . بیشتر شد شعاع نور ، پرتو افکند نور، بعد بی تغییر ماند . حالا هنوز پرتو افکن است . 
مرد مسافر می گوید :
_ نور .
زن نگاه می کند. 

نگاهشان به نور ایستاست که در اطرافشان پرتو افکن است .
.
مرد مسافر حرفش را زودتر از زن شروع می کند :
_ همین الان نور روال خود را از سر می گیرد .
_ مطمئنید؟ 
_ مطمئنم .
خاموش می ماند زن .
.
بی طنین است صداش . سکوت هوا مثل سکون نور است .
.
زنگ صدای همجنس نور می رسد به گوشش ، وا می داردش جواب دهد . مسحورش می کند زلالی صدای زن :
_ چی را ؟
فشاری مهارنشدنی ، شکل یافته ، سخت و سمج جلو صدایش را گرفته است بی طنین می گوید :

_همه چیز در کل .
.
حرکت نور از نو شروع می شود ، همهمه دریا بلند می شود ، نگاه آبی مرد راهسپار حالا بر می گردد.
.
.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.