یادداشت نرجس درزاده
1404/4/3
کتاب زیبایی بود . اما یه مقدار عجیب بود . شاید باید یکبار دیگه بخونمش . بخشی از کتاب : . پیش آمدن تدریجی اش موزون است. مثل تغییر نور که موزون است . وقفه . باز هم نور ؛ نور هنوز هست . تغییر می کند ، بعد ناگهان بی تغییر می ماند . بیشتر شد شعاع نور ، پرتو افکند نور، بعد بی تغییر ماند . حالا هنوز پرتو افکن است . مرد مسافر می گوید : _ نور . زن نگاه می کند. نگاهشان به نور ایستاست که در اطرافشان پرتو افکن است . . مرد مسافر حرفش را زودتر از زن شروع می کند : _ همین الان نور روال خود را از سر می گیرد . _ مطمئنید؟ _ مطمئنم . خاموش می ماند زن . . بی طنین است صداش . سکوت هوا مثل سکون نور است . . زنگ صدای همجنس نور می رسد به گوشش ، وا می داردش جواب دهد . مسحورش می کند زلالی صدای زن : _ چی را ؟ فشاری مهارنشدنی ، شکل یافته ، سخت و سمج جلو صدایش را گرفته است بی طنین می گوید : _همه چیز در کل . . حرکت نور از نو شروع می شود ، همهمه دریا بلند می شود ، نگاه آبی مرد راهسپار حالا بر می گردد. . .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.