یادداشت Aurora
1403/7/23
این کتاب هم با موفقیت تموم شد البته که فکر میکردم هرگز نتونم تمومش کنم درمورد داستان باید بگم که جلد سه فقط گذر کوتاهی به کاراکتر هایی از جلد یک و دو داره و البته علت شکل گیری اتفاقات نصف این جلد به جلد یک بر میگرده چرا؟ چون خواهر افسر کریس ردفیلد که توی جلد یک باهاش اشنا شدیم مدتیه که از برادرش بی خبره و برای پیدا کردنش به شهر راکون سیتی میاد و اونجا متوجه یه فاجعه زیستی دیگه در ابعاد خیلی عظیم تر از شرکت آمبرلا میشه از طرف دیگه شخصیت دیگه ای به اسم لیان اسکات کندی وجود داره که یه افسر پلیس تازه کاره و برای اولین روز کاریش به راکون سیتی میاد و اونجا متوجه میشه که اون شهر اصلا عادی نیست چطوریه که معروف ترین جاهای شهر مثل عمارت های متروکه ان و انگار هیچ موجود زنده ای توی اون وجود نداره؟ طبق معمول آمبرلا توی همه اینا نقش داره و کاراکترای اصلی باید تمام تلاششون رو بکنن که از این ماجرا زنده بیرون بیان خب.... به نظرم خوب بود. قطعا از جلد دو قوی تر بود و اتفاقاتش به خوبی جلد یک بود. ولی داستان جلد یک بهتر بود چون در اخر میتونستیم جواب سوال هامون رو بگیریم ولی توی جلد یک این اتفاق نیوفتاد. مثلا اقای ایکس کی بود؟ چطوری به وجود اومده بود؟ چطور برنامه ریزی شده بود که فقط ویروس جی رو دنبال میکرد؟ چرا گردنبند شری برکین انقدر نقش مهمی توی روند داستان داشت؟ و سوال اخرم اینه که چرا ایدا وانگ انقدر خراب و روی اعصاب بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.