یادداشت امیرحسین حسن پور
1400/7/14
همهی دیکتاتور ها تقریبا مرموز بودند و از این جهت کنجکاوی انسان های علاقه مند را برمی انگیزند، انسان هایی که دنبال پازل های گمشدهی تاریخ اند، دیکتاتور ها حکم عکس هایی را دارند که هیچ پقت از تاریکخانه در نمی آیند مگر این که به وضع فجیعی درشان بیاورند، صدام حسین یکی از بهترین نمونه های این چنین دیکتاتور هاییست، کسی که سال ها قلدر منطقه بود و هر از چند گاهی هوس تجاوز و یا غارت منطقه ای از دنیا و حتی کشور خودش را میکرد، به جز این صدام حسین از دو جهت دیگر هم نسبت به بقیهی دیکتاتور ها برای ما جذابیت دارد اول این که در حافظهی تاریخی ما ایرانیان جایگاه خاصی داشت همهی ایرانیان برای مرگ و انهدامش لحظه شماری میکردند و طبیعتا علاقه مند این بودند که بعد از باز شدن صندوق دربستهی صدام ببینند چه چیزی توی آن هست؟ چه چیزی باعث شد تا صدام جنگی آن چنان به ایران تحمیل کند؟ چه چیزی باعث شد صدام مردم خودش را به آن فضاحت بکشد؟ و سوالاتی شبیه به این، اما دومین وجه متمایز کنندهی صدام از دیگر دیکتاتور ها محبوبیت او بود، واقعیت این هست که اکثر قریب به اتفاق دیکتاتور ها جز در میان بخشی از ملت خودشان حامی چندانی ندارند، صدام اما اگرچه در میان بخش بزرگی از مردم عراق منفور بود اما برای جهان عرب یک رهبر مقبول بود، نه فقط در سال های اوج حکومتش که حتی در زمان مرگش، عدهای از مردم در کشور های مختلف جهان عرب دوست دار او بودند، این دو دلیل به نظرم به اندازهی کافی خوب هستند تا بخواهید کمی بیشتر وارد صندوق در بستهی صدام شوید، کتاب پیش رو روایت گر یکی از خاص ترین لحظات زندگی صدام است، بازجویی؛ زمانی که میتوانیم دو چهرهی زیبا و زشت صدام را نزدیک به هم ببینیم، بازجوی صدام برای ما از زمانی صحبت میکند که صدام یک آن چنان کودکی صادق و زلال از دغدغه هایش حرف میزند و یک آن همچون سیاستمداری کارکشته بازجوها را به بازی میگیرد، اینجا با وجوهی از شخصیت صدام آشنا میشویم که در زمان های دیگر کم تر دیده میشده.
6
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.