یادداشت .ebrahim

.ebrahim

.ebrahim

7 روز پیش

        کتاب روایت و ذهن نویسا در ظاهر تلاشی است برای پیوند میان مفهوم روایت و نحوهٔ اندیشیدن انسان، اما در عمل با مجموعه‌ای از تأملات پراکنده، آمیخته به زیاده‌گویی، و خالی از انسجام نظری دقیق مواجهیم. نویسنده با نگاهی شخصی و تا حدی مبهم به مفاهیم بنیادینی چون «روایت»، «حقیقت»، «خیال» و «ذهن» می‌پردازد، اما در اغلب موارد از ارائهٔ تعریفی روشن و تحلیلی عمیق ناتوان می‌ماند.

نقد اصلی به کتاب، رویکرد غیرعلمی و بیش از حد تأمل‌محور آن است. خواننده با متنی روبه‌روست که بیش از آنکه مبتنی بر پژوهش یا نظریه‌پردازی مستند باشد، به گفتارهای شبه‌فلسفی و گاه مبهم شبیه است. ارجاع‌های نظری به متفکران حوزهٔ روایت یا علوم شناختی تقریباً وجود ندارد یا بسیار سطحی است، و به همین دلیل، کتاب در انتقال دیدگاه‌های معتبر جهانی نیز ناتوان است.

همچنین، ساختار کتاب فاقد شفافیت منطقی است. فصل‌ها به‌جای آن‌که خواننده را گام‌به‌گام با توسعهٔ یک ایده همراه کنند، بیشتر یادداشت‌هایی پراکنده‌اند که هر یک مسیر خاص خود را طی می‌کنند. این پراکندگی ذهن خواننده را خسته می‌کند و امکان شکل‌گیری فهمی منسجم را از میان می‌برد.

از نظر سبک نگارش نیز، علی‌رغم برخی لحظات درخشان، نویسنده گاه دچار افراط در بازی‌های زبانی و ترکیب‌سازی‌هایی می‌شود که به‌جای افزایش بار معنایی، بیشتر موجب ابهام و فاصله گرفتن از مخاطب عام می‌شود.

در مجموع، روایت و ذهن نویسا اگرچه می‌توانست پلی میان ادبیات، فلسفه ذهن و روایت‌پژوهی باشد، اما به‌دلیل نداشتن انسجام مفهومی، عمق نظری و پشتوانهٔ علمی، بیشتر به‌عنوان اثری تأملی با زبان گاه شاعرانه باقی مانده است تا کتابی جدی در حوزهٔ نظریهٔ روایت.



      
52

6

(0/1000)

نظرات

انقدر بد بود؟!

اتفاقاً همین چند روز پیش کتابشو دیدم و عنوانش که جذبم کرد. یه توضیحی، یادداشتی، چیزی اگه بنویسید خیلی خوبه..
1

0

.ebrahim

.ebrahim

6 روز پیش

چشم حتما  

0