یادداشت ♓🌊Ramin❄️
4 روز پیش
کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لئو تولستوی یکی از شاهکارهای ادبیات روسیهست که با نگاهی بیرحمانه و دقیق به زندگی بورژوازی قرن نوزدهم و ترس انسان از مرگ میپردازه داستان درباره قاضیای به نام ایوان ایلیچه که زندگیاش رو صرف رسیدن به مقام و جایگاه اجتماعی کرده اما وقتی با بیماری لاعلاج مواجه میشه تمام ساختار زندگیاش فرو میریزه و با واقعیت مرگ روبهرو میشه تولستوی در این اثر نشون میده که چطور انسانها درگیر روزمرگی و ظواهر زندگی میشن و از معنا و حقیقت فاصله میگیرن ایوان ایلیچ تا لحظههای پایانی عمرش نمیفهمه که زندگیاش تهی بوده و روابطش سطحی و مصنوعی بودن حتی خانوادهاش بیشتر نگران هزینههای درمان و حفظ ظاهرن تا خودِ ایوان نکته مهمی که تولستوی مطرح میکنه اینه که مرگ نه تنها پایان زندگیه بلکه آینهایه که زندگی رو در اون میشه دید مرگ ایوان ایلیچ لحظهایه که شخصیت اصلی از خواب بیدار میشه و برای اولین بار با خودش و گذشتهاش روبهرو میشه این مواجهه دردناکه اما در عین حال رهاییبخشه سبک روایت تولستوی ساده اما عمیقه بدون پیچیدگیهای زبانی اما پر از لایههای فلسفی و روانشناختی نویسنده با ظرافت نشون میده که چطور جامعه با معیارهای غلطش انسانها رو به سمت زندگیهای بیمعنا سوق میده و چطور مرگ میتونه فرصتی باشه برای بازنگری و بیداری در نهایت مرگ ایوان ایلیچ نه فقط داستان یک مرگه بلکه دعوتیست به تأمل درباره زندگی درباره انتخابها درباره صداقت با خود و درباره اینکه چطور میشه پیش از مرگ واقعاً زندگی کرد
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.