یادداشت zeinab aghaei
13 ساعت پیش
چیزی در قلم فانته هست که صحبت کردن ازش سخته، چه کلمه ای برای توصیفش بگم؟ اممم. میتونم بگم جسارت. آره یه جورایی شهامت جسارت شجاعت جرئت داره در بیان احساسات و افکاری که برای هممون هستن اما حالا از زبون یک پسر نوجوان سرکش و بی قرار میخونیمشون، احساسات و افکاری که احمقانه اند اما درستن. دقیقن. همونی هستن که این پسر داره و همه ما! این پسر کتاب زیاد میخونه، زن ها براش معمان و درباره شون زیاد خیالپردازی میکنه، شغل های زیادی عوض میکنه در نهایت هم شغل و خانواده رو رها میکنه و میفته در جاده لس آنجلس، در حالی که داره به رمان جدیدش فکر میکنه. آره چون آرزوی نویسنده شدن داره. واقع گرایی تلخ به علاوه همون جسارتی که ازش حرف زدم به همراه طنزی که همزمان با خوندن پوزخند میزنی و لحن قدرتنمدی که کلمات پشت هم ردیف شده و دیالوگ ها دارن، میشه این کتاب دومین جلد از چهارگانه باندینی جان فانته این گمنام عزیز من ساعت 9صبح شروع و راس 12 تمومش کردم. ماراتن وار. جمعه 21 مرداد 1401
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.