یادداشت محمدصادق علیزاده
1404/6/30 - 14:09

نمونۀ خوبی از اینکه چطور بدون آویزان شدن از احساسات مخاطب و اشک و آه و صرفا با تکیه به واقعیات ملموس، خواننده را بکشانی به عمق چاه ویلِ سیاستهای ضدانسانی یک ساختار. نویسنده یک یهودی امریکاییست. یک اتفاق تراژیک را بهانه قرار داده و با محوریت آن، گزارشی توصیفی ارائه کرده از واقعیت زندگی در کرانۀ باختری که هر جانداری را بیتاب میکند چه برسد به انسان. اینکه در هم تنیدگی جغرافیایی منطقه و اهتمام اسرائیلیها برای گتو کردن فلسطینیها، نتیحهاش شده ساختارهای تبعیضآمیز حول دیوار حائل و زندگی قفسگونه را به دهها هزار فلسطینی تحمیل میکند. نگاه واقعگرایانهای از وضعیت زندگی فلسطینیها در کرانه به طور اعم و رامالله و بیتالمقدس شرقی بهطور اخص. کنارش هم نگاهی عینی و از متن میدان از سیاست سرطانگونۀ رژیم در پیشروی تدریجی سیاست شهرکسازی در کرانۀ باختری که طبق توافقات اسلو، تمامیت ارضی(!) دولت فلسطینی باشند. دولتی که البته نه ارتش داشته باشد نه بانک مرکزی و اقتصاد مختص به خودش. همین تمامیت هم تکهپاره و به سه دستۀ الف و ب و ج تقسیمبندی شد. مناطق الف با حدود هیجده درصد کل اراضی کرانۀ باختری تحت ادارۀ مدنی و امنیتی تشکیلات خودگردان، مناطق ب با حدود بیستودو درصد اراضی کرانه تحت ادارۀ مدنی تشکیلات خودگردان و ادارۀ امنیتی اسرائیل و در نهایت هم مناطق ج با حدود شصت درصد اراضی کرانۀ باختری که مدنی و امنیتیاش توامان به اسرائیل واگذار شد. جغرافیای کتاب جزو مناطق ج است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.