یادداشت محمدرضا ایمانی

        جلال با کسی تعارف ندارد. در چاله و چاهی که برای دیگران میکند، خودش را هم پرت میکند. در این کتاب هم اگر سوزنی به گلستان و وثوقی و ... زده، جوال‌دوزی هم به خود زده. مثلا اگر گلستان را به جیره خواری شرکت نفت متهم میکند، بلافاصله میگوید که خودش هم مبلغی از پول گلستان را بلند کرده. اگر جایی برای کسی مرام گذاشته را گفته و اگر زیرآب کسی را زده هم گفته. برای من صراحت جلال است که دوست داشتنی‌اش میکند.
یک چاله و دو چاه کتابی اعتراف‌گونه است که چاه‌ش همایون صنعتی‌زاده است و دو چاله‌اش گلستان و وثوقی. روایت به دست وجدان (=نفس لوامه) جلال انجام می‌شود که با ضمیر مفرد روایت میکند و در مقابل خودآگاه (=نفس اماره) جلال را با ضمیر سوم شخص به نقد می‌کشد. جلال هرجا که محافظه کاری کرده خودش را همراه با فرد مقصر توبیخ می‌کند و هرجا که صراحت بخرج داده و فرد مقابل را به چارمیخ کشیده از ضمیر ما استفاده میکند چرا که در اینجا خودآگاه و وجدانش به وحدت رسیده و نفس مطمئنه را تشکیل می‌دهند.
دیگر اینکه برای فهمیدن قضایای این کتاب بهتر است قبل یا بعدش به کتاب «جلال آل‌احمد و معاصرانش» اثر آقای طبیب‌زاده رجوع کنید چرا که هر کدام از روایات فرامتنی دارد که در خود این کتاب نیامده. فی المثل داستان کتاب «مردان خودساخته» و هم قلم شدن محمدرضا شاه با جلال و غیره. (رک: طبیب‌زاده ۱۴۰۱: ۸۸)
.
بخش دوم کتاب هم شرح احوال مختصری از اوست. شاید نکته جالب و کمتر پرداخته‌اش برادر بزرگ اوست. مرحوم محمد تقی آل احمد نماینده آقای بروجردی بود در میان شیعیان نخاوله مدینه که ظاهرا برای بقعه سازی ائمه بقیع هم تلاش‌هایی کرد ولی به روایتی بر نتافتنش و زهر خورش کردند که شهید شد و دو سه متری ائمه بقیع مدفون.
      
4

21

(0/1000)

نظرات

زهرا🌿

زهرا🌿

1402/12/10

۵ستاره؟؟واقعا؟؟
1

0

خیلی جلال رو میپسندم
چه از لحاظ نثر چه‌ محتوا 

2