یادداشت معصومه فراهانی

        مثلا همین عروسک بامزه ای که در کتابخانه ام گذاشته ام نماد یک مغزِ مردانه در کودکی است، اینکه برادر کوچک همسرم رفته تا دم دستگاه، کارت را با حالت مبارزانه روی دستگاه گذاشته بعد چنگک ها را کنترل کرده و توانسته این عروسک را "به چنگ بیاورد" و بعد با یک حالِ خوب ناشی از اقتدار و قهرمانی هدیه اش بدهد به من و برق شادی و سپاس‌گزاری را توی چشم های من ببیند و حس مقتدر بودنش بیشتر و بیشتر شود همه از یک مغز مردانه بر می‌آید.

اگر من یک خواهر کوچک یا خواهرهمسر کوچک داشتم (که در کمال تاسف هیچ کدام را ندارم) به احتمال خیلی زیاد وقتی به این دستگاه می‌رسید بیشتر دلش میخواست بیشتر به سراغ بازی هایی برود که روند لذت بخشی دارند نه لزوما نتیجه ی لذت بخشی. یا اگر خیلی دلش از عروسک های توی شیشه پر می‌کشید از اینکه یک نفر دیگر برایش جایزه را ببرد و با مقادیری ماچ و محبت تقدیمش کند باز هم فوق العاده خوشحال می‌شد، به هیچ وجه احساس شکست یا سرخوردگی نمی‌کرد. حتی شاید برایش لذت بخش تر هم بود.

این است که باید بپذیریم "متفاوت بودن" یک حقیقت غیر قابل انکار است. غیر قابل انکار و البته شگفت انگیز که حتی تربیتِ مخالف با جنسیت نمی‌تواند کامل از بین برنده اش باشد. مثلا شما هر چقدر هم که عروسک های ملوس گوگولی جلوی پسر بچه ها بریزید، آخر یاد میگیرند با عروسک هایشان یک بازی رقابتی و قهرمانی درست کنند‌. با عروسک ها کشتی بگیرند، پیوند اعضا انجام دهند و ازین کارها!

خواندن مغزِ مردانه برای من تجربه خیلی جالبی بود، مطالبی که خواندم ابتدا مرا از دنیای مردانه که به نظرم سخیف هم می آمد ترساند، فکر اینکه اگر پسر دار شوم چطور باید از پسش بر بیایم لرزه بر تنم انداخت، کم کم چیزهای جالب تری خواندم که فهمیدم انقدرها هم سخت نیست و بامزه هم هست. مطابقت دادن مطالب کتاب با مردهایی که تا به حال دیده ام هم تجربه خیلی جالبی بود. و فکر می‌کنم بعد از این بتوانم با بعضی اخلاق های مردانه بهتر کنار بیایم.

اگر پدر، برادر، همسر، پسر و یا هر گونه موجود مذکری در اطرافتان وجود دارد، پیشنهاد می‌کنم خیلی سفت و سخت چادرچاقچور کنید و یک سفر کوتاه داشته باشید به حوالی مغزِ مردانه و ببینید در دنیای آن‌ها چه خبر است. 

پ.ن: همه ما مقادیری زن بودن و مرد بودن را در وجود خودمان داریم. احتمالا هیچ زنی صد درصد زن و هیچ مردی صد درصد مرد نیست. مغز زنانه و مردانه را بخوانیم و با آدم ها را در چهارچوب شکل و شمایل دنیای ذهن خودشان تفسیر کنیم.