یادداشت Fatemeh_Helfi
1404/1/10
"مهزاد؛چاه معراج" میونهی خوبی با کتابهای فانتزی ندارم ولی مهزاد بین همهی کتابهایی که من اصلا نخوندم بنظرم چیز دیگهای، فکر نکنم بتونم کتابی بخونم که خیلی ازش خوشم بیاد و دوستش داشته باشم. گاهی با خودم فکر میکنم سندرسون موقع نوشتن مهزاد احتمالا خیلی بهش خوش گذشته و کلی لذت برده (از همین جا یه ماچ گنده به خلاقیتش تو نوشتن مهزاد) من که از خوندنش به شدت لذت میبرم. گاهی اونقدر غرق لوتادل و اتفاقات جور واجورش میشم که آرزو میکنم یه همچین جایی واقعا وجود داشت و میتونستم از نزدیک ببینمش. هرچند موقع خوندنش به معنای واقعی کلمه مغزم از هجوم اطلاعات و سوالهای بیجواب سرویس میشد(البته که گفته شده در قهرمان دوران همهی سوالها جواب داده میشه) تو چاه معراج چیزی که من خیلی بهش علاقه داشتم موضوع مه بود که از همون اول برام جالب بود. و اینکه خیلی ناراحت شدم وقتی فهمیدم جاسوس کسی نبود جز کاندرا تنسون یعنی به همه فکر کرده بودم الا این یه مورد واقعا دلم واسه وین سوخت. دلم واسه سیزد هم خیلی سوخت که نتونست درست و حسابی واسه تندویل عزادرای کنه و حس کردم خیلی تحت فشار هست ولی بخاطر بقیه چیزی نمیگه( هرچند تندویل خیلی مورد علاقم نبود) اتفاقی هم که تو چاه معراج افتاد خیلی جالب بود اصلا انتظارش رو نداشتم احتمال میدادم الند بمیره نه اینکه.. پیشنهاد میکنم حتما حتما مهزاد رو بخونید چون فوقالعادهست
(0/1000)
Fatemeh_Helfi
1404/1/11
0