یادداشت ماه آسمان 🇵🇸
1403/1/3
4.2
9
۱.کتاب طولانی بود و خواندن(شنیدنش)، ۵ هفته طول کشید،که نوشتن را اندکی سخت کرده و مطالب پراکنده به ذهنم میان. ۲.برای وصف این کتاب باید وارد دایرهی لغاتی بشم که اغلب ازشون استفاده نمیکنم،اما چاره ای نیست،پیشاپیش عذرخواهی میکنم. ۳.اگر چه معیار های زیر ۱۸ و بالای ۱۸ ،این روزها عوض شده و ۱۸ ساله ها در معرض چیزهایی قرار گرفته اند که نباید،اما من کتاب را برای زیر ۱۸ سال و خود یادداشت را نیز توصیه نمیکنم. ۴.خاطرات یک گیشا، داستان دختری است در خانواده ای فقیر که گیشا ،میشود،شاید به خاطر چشمانش،چشمهای آبی-خاکستری زیبایی که دارد. ۵. قصه روایت فراز و نشیب زندگی شییو از کودکی است تا زمانی که گیشا میشود و بعد از آن که در خلال سالهای قبل و بعد از جنگ جهانی میگذرد.اما ضربآهنگ قصه چندان تند نیست،آرام و پیوسته پیش میرود و حتی گاهی خبری از فراز در زندگی شییو نیست و هر چه هست فرود است،اما داستان به موقع ضرباهنگ را تغییر میدهد تا خسته کننده نباشد.دو اتفاق اصلی اوجاصلی داستان را در انتها شکل میدهند،یکی رفتار کدو حلوایی(نام یکی از شخصیت ها) در جزیره و بعد بلافاصله رازی که رئیس فاش میکند.به اصطلاحخودم،چَک آخر را خوب میزند و داستان را جمع بندی میکند. ۶. از نظر روایت فرهنگ ژاپن کتاب بسیار موفق است،اغلب پدیده ها و ابزار و وسایل را مختصر توضیح میدهد،مثل این که کیمونو چیست و چه کارکردی دارد و غیره.از ابتدا میدانستم فرهنگ ژاپن بسته نیست،روابط آزاد است و نوشیدن فراوان.یک ویژگی مثبت در همین فرهنگ داشتن قانون و چارچوب است یا بوده (مثلا این که گیشا ها را از داشتن این چنین ارتباطاتی منع میکردند مگر با شرط و شروطی) و دیگر این بر خلاف فرهنگ غربی که همه چیز علنی بیان میشود،در فرهنگ ژاپن در لفافه و در پرده سخن گفته میشود،تشبیهاتی به کار میرود تا وضعیت را توضیح دهد. ۷.شاید سخت کوشی یکی از همین خرده فرهنگهای ژاپنی باشد که برای ما،آرمانی به نظر برسد.برداشت من این است که این پدیده از نوعی تفکر (که من از دیگران کمترم)شکل میگیرد، بر مبنای این تفکر ژاپنی ها تلاش میکنند گاهی تا سر حد مرگ،تا عقب افتادگی را جبران کنند.این تفکر تا حد خودتحقیری پیش میرود،جایی شییو میگوید:هاتسومومو به هر رو از من زیباتر است. ۸.جالب است بدانید که گیشاها به خواست خود گیشا نشده اند.اغلب افراد زیبارو از خانواده های فقیر خریده میشدند تا گیشا شوند،چرا که گیشا بودن یعنی تحمل آموزه های دشوار و زندگی در چارچوبی سخت. به همین دلیل گیشا ها تا سالها بدهکار بودند.نوعی بردگی قانونی.یکی از چارچوب ها این است که گیشا اجازه ی ازواج ندارند،اما مردی میتواند دانای آنها شود،یعنی برای ارتباط با ان گیشا پول بپردازد و از او حمایت کند. این معامله میتواند چند ماه یا چند سال باشد و خارج از این نمیتواند ارتباطی داشته باشد. ۹. همین خرده فرهنگ گیشایی،زن را تبدیل به کالایی میکند که در دست مردان است، او را با همه ی ویژگیهایش میخرند و معامله میکنند.در حالی که خود زن نمیتوان دخالتی بکند.حتی دوشیزگی زن مورد معامله است، رقابت ها شکل میگرد و قیمت بالا میرود. ۱۰. اگر چه بارها اشاره میشود،گیشا،روسپی نیست،اما گمانم این کلاه شرعی ژاپنی هاست!قانونی ساخته اند تا مردان پرقدرت با خیال را هر چه می خواهند بکنند،زیرا گیشا های زیبا و موفق گران هستند.نکته ی دیگر این که گیشا ها اغلب فرزندی از دانا یا مردان دیگر به دنیا نمیآورند و مردان هم همین را میخواهند،زیرا این فرزند نامشروع است. ۱۱.اما عجیبترین نکته برای من علاقه ی ژاپنی ها بعد از جنگ به آمریکایی ها بود.از عجایب است که متجاوزی که بمب بر سرت ریخته،سالهای عزیز زندگی و دوستانت را از تو ربوده و کشورت را نابود کرده، دوست داشته باشی.سایوری (نام گیشایی شییو)وقتی دید سربازان آمریکایی به بچه ها آبنبات میدهند گفت:انها مهربان هستند. ۱۲.جدا از تمام نکات ،توصیف های زیبای کتاب را دوست داشتم و افکار سایوری به شکلی دلپذیر بیان شده بود،کتاب اول شخص و از زبان سایوری روایت میشود و روحیه ی لطیف او در سراسر کتاب جاریست.مثلا توصیفش از عشق این گونه است:گمان میکردم عشق مثل لیوان چایی گوشه ی اتاق بعد از مدتی میپرد و از بین میرود،اما این طور نبود. ۱۳.اخر این که شخصیت پردازی کتاب خوب بود،ویژگی ها را با توصیف خوب و گفت و گو های روان به خوبی تصویر میکرد،شخصیت هایی که کاملا در خدمت داستان بودند. زیاده گویی کردم و حوصله تان را سر بردم... اما خواستم بگویم ژاپن بهشتی که گمان میبردیم نبوده است ....
(0/1000)
نظرات
1403/2/25
یادداشت خوبی نوشتید. با حرف آخرتون کاملا موافقم ژاپن برخلاف تصوراتمون و البته تصویری که خود ژاپنیها به جهان نشون دادند،دروغینه ژاپن اصلا فرهنگ جالبی نداره یه سری چیزا توی فرهنگشون هست که بینهایت شرمآوره یا مثلا ساموراییها که خیلی شریف نشونشون میدن توی فیلما و انیمههاشون در واقع مشتی قاتل کرایهای بودند و از قضا خیلی خیلی جنایت کردند.
1
1
1403/2/25
0