یادداشت 🎭 محمد رضا خطیب 🎬
1404/4/1

باز هم قصه ، نجات بخش است. دکامرون ، کتاب کلاسیک بعدی ای بود که در باشگاه عظیم راوی خوندیم. کتابی که مربوط به ۷۰۰ سال پیش و از ادبیات غنی ایتالیا بود و شدیدا آدم رو یاد هزار و یکشب مینداخت. این کتاب ، همراه و همدم من در این دوران سیاه جنگ بود. در تمام مدت که حالم خوب نبود ، قصه های این کتاب باعث می شدند که حواسم از اتفاقات تلخی که در حال افتادن بود ، پرت بشه. کتاب ، یک کتاب کلاسیک و قدیمیه. داستان از طاعون سال ۱۳۴۸ در فلورانس آغاز میشه که این شهر شدیدا درگیر این بیماری شده . توصیفات ابتدای کتاب که نویسنده در همون دوران در حال زندگی کردنه، از طاعون و وضعیت بهداشت و سرایت بیماری و زندگی مردم و تمهیدات دولت برای منتشر نشدن بیماری ، فوق العاده ست. انگار شما خودتون در حال زندگی کردن در اون دوران هستید و همه چیز رو به چشم خودتون می بینید. به جد میگم که طاعون ۱۳۴۸ در این کتاب فوق العاده تر از طاعونِ آلبر کاموست. در این بین خیلی از مردم برای نجات جون شون فرار می کنن و به اطراف شهر میرن. نکته جالبی که برای من داشت این بود که ما هم کرونا رو تجربه کردیم و این اتفاقات خیلی برامون ملموس بود و این ترک کردن شهر از طرفی با ترک کردن شهر توسط اکثریت مردم تهران از جمله خودم همزمان شد. منی که نمیخواستم از تهران برم تا اینکه موشکی در ۱۵ متری خونه م منفجر شد و از ترس جون مجبور شدم که تهران رو ترک کنم و به مسقط الراس خودم، مشهد برگردم. به هر حال یک عده ۷ نفری از خانوم های جوون به همراه ۳ مرد ، فلورانس رو ترک می کنند و با خدمتکار های خودشون به ییلاق میرن و اونجا برای گذران زندگی ، تصمیم میگیرند که هر روز دور هم جمع بشن و هر کسی یک داستان برای بقیه تعریف کنه تا زمان براشون به سرعت بگذره. در این بین هر کدوم از این افراد یکی شون در یک روز پادشاه با ملکه میشه و مجلس رو هدایت می کنه. در روز اول هرکسی هر داستانی دلش خواست میگه اما در روزهای بعد تصمیم میگیرن که هر روز درباره یک موضوع خاص داستان بگن. به این ترتیب در طول کتاب ۱۰۰ داستان روایت میشه. داستان هایی از عشق و جوانمردی و کلک و فریب و ... روایت میشه که واقعا زیبا و جذاب هستند. داستان ها هم اساطیری و تاریخی هستند و هم باب روز. هم اشخاصی که در همون روزها در فلورانس زندگی میکنند هستند هم اشخاص تاریخی مثل صلاح الدین ایوبی و شاه آلفرد ... چیزی که مهم تره اینه که بعضی از داستان ها برای ما آشناست و شبیه داستان های حاتم طائی و یا حکایت های بوستانه و این که کل کتاب آدم رو یاد هزار و یکشب میندازه که این قصه ست که داره جون آدم ها رو نجات میده . خیلی از این داستان ها بعدا در کارهای شکسپیر ، مولیر و ... تبدیل به نمایشنامه میشن. حتی در یک داستان به خوبی رگه های نمایش هایی که بعدا موسوم به " کمدیا دلارته ایتالیایی " شدند هم دیده میشه. حتی تیپ معروف آرلکینو رو هم می تونیم اینجا ریشه یابی بکنیم. تاثیراتی که از کمدی الهی گرفته و اثراتی که بر روی حکایت های کنتربری گذاشته هم به خوبی واضح و مشهوده. چیزی که خیلی منو اذیت کرد ، قضیه سانسور ترجمه محمد قاضی بود. عملا ۱۴ تا داستان از کتاب حذف شده و کلماتی مثل بوسه و شب زفاف و بغل کردن و... هم با سه نقطه نوشته شده که واقعا توهین به شعور مخاطبه. من شنیدم ترجمه احمد شنوقی بدون سانسوره و احتمالا سالها بعد این ترجمه رو می خونم اما ترجمه قاضی علیرغم عالی بودن متاسفانه سانسور داره. در کل کتاب دکامرون رو دوست داشتم. به خاطر همین نکاتی که گفتم. قصه گو بودنش ، شاد بودنش ، سرگرم کننده بودنش ، بی ادعا بودنش ، مهم و تاثیر گذار تر بودنش در فرهنگ مردم و ادبیات جهان و... اگر سانسورش نبود ۵ ستاره کامل میدادم. و نکته آخر هم عجیبه که فلورانس در رنسانس تقریبا همپایه آتن باستان در جهان تاثیرگذار بوده. فلورانسی که اروپا رو وارد دوره رنسانس کرد. خیلی دوست دارم تحقیقی بکنم که دقیقا چرا آتن و فلورانس به این جایگاه رسیدند... در کل ، دکامرون رو توصیه می کنم بخونید و ترجیحا با ترجمه احمد شنوقی ... ولی اگر نتونستید ، همین ترجمه نصف و نیمه و سانسور شده هم با ارزش و درجه یکه... به امید روزهای بهتر برای این آب و خاک... مراقب خودتون باشید.
(0/1000)
🎭 محمد رضا خطیب 🎬
1404/4/5
1