یادداشت مسیح ریحانی
1403/12/23
پیشنوشت: در کتابخوانی عادت بدی دارم و آن فرار از آثار بزرگ و نویسندگان بزرگ است. فکر کنم همین جملهی کوتاه کافی است تا بدانید چقدر از آثار بزرگِ نویسندگانِ بزرگ فراریام. نمیدانم چرا. اما شاید آنها را نگاه داشتهام برای روزهای پیریام. شاید میخواهم با آسودهترین خیالها سراغ آنها بروم و مزمزهشان کنم. از اینرو هم «بادها» نخستین اثری است که از «یوسا»ی بزرگ، این تنها غول ادبیِ زنده در روزگارمان میخوانم. «یوسا» در این کتاب مادرید را در آیندهای به تصویر میکشد که در آن سینماها تعطیل شدهاند، بیشتر مردم نمیدانند که کتابفروشیها چطور جاهایی بوده بطوریکه در پاریس کمتر از ۴ کتابفروشی باقی مانده است، خوردن گوشت در این زمانه ممنوع شده است و خطر، تابو و ممنوعیت از رخ روابط جنسی چنان رخت بربسته که جوانان دیگر علاقهای به برقراری رابطهی جنسی ندارند و حتی آن را تقبیح میکنند. روزنامهها از بین رفته و مردم در نمایشگرهای بزرگی در سطح شهر از اخبار مطلع میشوند و به جای خواندن کتاب و رمان، پای کامپیوترهایشان با چند خط دستور و مشخص کردن یک دورهی زمانی و توصیف اینکه چه جور داستانی دوست دارند، بووووم! یک داستان نو برای خودشان دارند. داستی که نویسندهاش یک کامپیوتر یا هوش مصنوعی است. (مانند همانچیزی که با ظهور چتجیپیتی تا حدودی شاهدش بودهایم.)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.