یادداشت فهیمه حدیدی

مارش میرا: جاده مرگ - جاده زندگی
        با کتاب راه می افتی و خیلی طول نمی کشد که میبینی وسط جنگل هستی، چشمت به آزادی در توزلا است و توی جیبت فقط و فقط یک شکلات داری ! شکلاتی که برایت شانس و زندگی می آورد.بافت روایت خیلی خوب و جزئی است و خوب توی ذهن می نشیند. مردانی که پس از مدت طولانی محاصره و در گریز از فاجعه کشتار به مسیر جنگلی و پر مخاطره ای پناه آورده اند تا به آزادی برسند. با دست های خالی ، شکم های خالی تر و چشمانی با ته مایه های امید... آسیب دیده از هیولای جنگ . آن هایی فرصت یافتند زنده باشند که تسلیم نشوند!

پ،ن : سازمان ملل با این تاریخ مستند از نا کارآمدی ها و کمک های مضحکانه اش چه می کند؟!
      
60

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.