یادداشت نیایش

نیایش

نیایش

1404/6/26 - 20:56

        آبیلین به شهری پر از راز آمده و دنبال پدرش گیدئون است. دوشیزه‌سادی پیشگو داستانی از ند و جینکس تعریف می‌کند. آبیلین با خودش می‌گفت کاش جینکس پدر من بود اینجوری هیچ وقت ترکم نمی‌کرد و کنارم می‌ماند...
این کتاب آنقدر زیبا و قشنگ بود که متعجبم چرا هیچ کس نخوندش یا چرا هیچوقت معروف نشده..
من خودم این کتاب رو از کتابخانه گرفتم و تا همیشه این کتاب رو دوست دارم...
اگر جایی این کتاب رو دیدید یا بهش دسترسی داشتید .. حتما بخونیدش 
      
165

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.