یادداشت نیایش
1404/6/26 - 20:56
آبیلین به شهری پر از راز آمده و دنبال پدرش گیدئون است. دوشیزهسادی پیشگو داستانی از ند و جینکس تعریف میکند. آبیلین با خودش میگفت کاش جینکس پدر من بود اینجوری هیچ وقت ترکم نمیکرد و کنارم میماند... این کتاب آنقدر زیبا و قشنگ بود که متعجبم چرا هیچ کس نخوندش یا چرا هیچوقت معروف نشده.. من خودم این کتاب رو از کتابخانه گرفتم و تا همیشه این کتاب رو دوست دارم... اگر جایی این کتاب رو دیدید یا بهش دسترسی داشتید .. حتما بخونیدش
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.