یادداشت

خداحافظ گاری کوپر
        - کجا بروم قربان؟
- سوال احمقانه نکنید‌. راه بیفتید، فقط حرکت کنید. ما هنوز جوانیم. هنوز می‌شود امیدوار بود که به جایی برسیم...


[سومین رومن گاری، کشف‌شده در عصر تنهای بهمن‌ماه خیابان انقلاب. در آن موقع می‌خواستم دستاویزی باشد برای نجات و سبکی‌ام. پیشنهادشده از لابه‌لای یکی از یادداشت‌های شماره‌ی رفاقت مجله‌ی روایت.
آنقدر زندگی‌اش کردم که دیوانه‌ام کرد و نفسم را هر بار، هر سری که خواندم، تنگ. و تا توانستم خواندنش را کش دادم. برای ته‌نشین شدنش شاید و برای اینکه دلم می‌خواست چیز به این خوبی زود تمام نشود برایم.
حالا کتابی‌ست پر از خط‌کشی و صفحه‌های تاخورده و فکر و بغض‌های سنگین فروخورده لابه‌لای سطرهاش، بالای قفسه‌ی کتاب‌هام.

پ.ن: یادداشت برداری زیاد از تکه‌های خوبش دارم که بخواهم بگذارم اینجا. اما حیف است. گذاشتم خود آدم‌ها بخوانند:)
      
1

40

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.