یادداشت

مرگ در ونیز
        کاملا تصادفی و بدون برنامه، پایان خوانش کتاب همزمان شد با زادروز توماس مان!
«مرگ در ونیز» داستانی از سیر سقوط نویسنده‌ای به نام گوستاو اشنباخه که اعتبار جهانیش رو نادیده می‌گیره و سفرش رو آغاز می‌کنه تا به ونیز می‌رسه. در هتل محل اقامتش شیدای پسر نوجوان لهستانی میشه و این پسر، میشه منبع الهام اشنباخ. همزمان با این شوریدگی، وبا هم در ونیز شایع میشه و بقیه‌ش رو خودتون بخونید.🙂
«مرگ در ونیز» رمان کوتاهی با مایه‌های فلسفیه که اگر موفق بشید پنجاه صفحه‌ی اولش رو بخونید، به احتمال نودونه درصد تا پایانش ادامه می‌دید. نثر کتاب، پر از تمثیل و استعاره است که من باهاش مشکلی نداشتم اما ممکنه حوصله‌ی خیلی‌ها رو سر ببره. مهم‌ترین نقطه ضعف کتاب هم از دید من ترجمه‌ش بود. 
با این که کتاب رو تا پایان خواندم (و این یعنی برام غیر قابل تحمل نبود!) اما بعید می‌دونم باز هم سراغ اثری از توماس مان برم؛ دست کم نه با چنین ترجمه‌ای.
      

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.