یادداشت سَمی
1404/4/8
ماهی طلا داستان سردرگمیهای دختری سیاهپوست از مراکش، به نام لیلاست که در کودکی دزدیده شده و به سرپرستی پیرزنی درآمده... روایتی از پیدا کردن خود از کوچهها و خیابانها و کشورها... خیلی داستان غمانگیزی داشت و واقعا ناراحتکننده بود. با اینکه کتاب داستان روانی داشت ولی چندان توجه من رو جلب نکرد و من دریافت خاصی ازش نداشت، درسته که در این کتاب روایت دخترک با درهای جسمانی و پیدا کردن مسیری برای بقا و جستجوی خویشتن بود به همراه رنج؛ ولی کمی دور از واقعیت بود و شخصیتها چندان حس نزدیکی و احساسی با خواننده برقرار نمیکردند یا من همچین حسی داشتم. ولی خوندنش هم بد نبود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.