یادداشت Sahar Chambary
2 روز پیش
«آشغالدونی» غلامحسین ساعدی فضایی آشفته و کابوسوار رو روایت میکنه. ما با آدمهایی سر و کار داریم که همگی به نوعی طردشده، بیمار، دیوانهنما یا بهحاشیهراندهشدهان. آشغالدونی در اصل یک پاتوق آدمهای آواره و شکستخورده است. شخصیتها مدام در حال پرسهزدن، گفتوگوهای بیسرانجام و درگیریهای تکراریاند. در طول داستان، مرز بین واقعیت و توهم محو میشه: آدمها نمیدونن خواب میبینن یا بیدارن، حقیقت رو تجربه میکنن یا کابوس. همه چیز در چرخهای از تکرار و بنبست ادامه پیدا میکنه. 🔹 پیام اصلی «آشغالدونی» تصویری نمادین از جامعهای بیمار و فروپاشیده است. شخصیتها به جای اینکه راهی برای تغییر پیدا کنن، در یک چرخهی بیپایان از ناامیدی و فروپاشی روانی گیر میافتن. پایان باز و تکرارشونده اثر، بیانگر فقدان امید به رهایی است. 🔹 ارزش روانشناسانه و اجتماعی از نظر روانی: آدمها دچار ازخودبیگانگی، روانپریشی و بیهویتی میشن. از نظر اجتماعی: «آشغالدونی» نماد کل جامعه است که به جای رشد و تغییر، به یک مخروبهی پر از رنج و پوسیدگی تبدیل شده. اگر بخوام در یک جمله بگم: آشغالدونی داستانی نیست که «پایان» داشته باشه، بلکه تصویری از تکرار بیپایان فلاکت انسانیه؛ مثل چرخی که هیچوقت نمیایسته.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.