یادداشت مرضیه حق خواه
5 روز پیش
این جلد را اصلا دوست نداشتم. با تمام احترامی که برای خانم مریم میرزاخانی قائلم و به داشتنشان به عنوان یک دانشمند زن ایرانی افتخار می کنم ولی ایشان جزو آن دسته ای نبودند که این مجموعه سعی دارد معرفی کند. یعنی کاری برای ساختن ایران انجام ندادند. در جلدهای دیگر این ساختن مشهود است ولی اینجا برعکس است. دو خاطره از ایران در این کتاب روایت می شود که یادآوری بدبختی و سختی است ولی برعکس وقتی که مریم به آمریکا می رود سختی و شیرینی باهم همراه می شوند. نکته ی دیگر اینکه سختی او در ایران از بیرون به او وارد شده (جنگ و تصادف) ولی در آمریکا این سختی درونی است چون او سرطان می گیر و از دنیا می رود. به نظرتان این مدل روایت مخاطب را به ساختن ایران تشویق می کند؟ به نظرتان این مدل روایت با غرض ورزی همراه نیست؟
(0/1000)
5 روز پیش
4