یادداشت نرگس🐚
1404/1/24

📹 درد اهالی فوعه با این چند بند مداحی آقای مطیعی گره خورده: "جرم ما اينجا، عشق مولا بود / اين نه جرم ما، جرم زهرا بود/.../محاسنم به خون سر خضاب شه؛ فدا سرت /.../ حُب علی تقاصش اینه / دلم خوشه آقام میبینه..." 📹 جمیل الشیخ، دانشجوی اهل فوعه (منطقه شیعهنشین سوریه) است که در ابتدای بحرانهای سال ۲۰۱۱ سوریه، از ایران به وطنش باز میگردد و با شبکه العالم وارد همکاری میشود. خاص بودن تجربیات این سوژه بدلیل حضور او در محاصره فوعه و ارسال گزارش از منطقه محاصره شده است. 📹 این کتاب را خیلی اتفاقی در نمایشگاه کتاب سال ۱۴۰۳ دیدم و، بدلیل رشته تحصیلی و علایقم به حوزه رسانه، خریدمش. از آن موقع تا الان خواندنش را به تاخیر انداخته بودم چون دل خوشی از این ژانر خصوصا از نوع تالیفیش نداشتم. اما به جرات میتوانم بگویم جزو بهترین زندگینامههایی بود که از نوجوانی تا الان خواندهام. 📹 ادبیات نویسنده خیلی روان بود. مشخصا نویسنده تلاش کرده بود فقط شنونده باشد، سوگیریاش را کاهش بدهد و کمترین دست را در خاطرات سوژه ببرد. البته گاهی نکاتی در پاورقی ذکر میشد که به نظرم بجا و مناسب بود. 📹 کتاب، علاوه بر مقدمه نویسنده، شامل ۵ بخش است. در این ۵ بخش ما از تولد سوژه را داریم تا لحظهای که، به اجبار، از فوعه خارج میشوند. 📹 همانطور که برای خواندن و فهمیدن این کتاب نیازی به دانش عمیقی از مسائل سوریه ندارید، صرفا به این کتاب هم نمیتوانید به عنوان یک کتاب جامع از مسائل سوریه و منطقه تکیه کنید. 📹 آیا کتاب را به نوجوانان زیر ۱۵سال توصیه میکنم؟ خیر! به نوجوان ۱۵ تا ۱۸ سال چی؟ بستگی به مخاطب دارد. 📹 در نهایت کتاب را به راحتی و در زمان کوتاهی خواندم. همراه با جمیل الشیخ و خانوادهاش گریه کردم، حرص خوردم، خندیدم، ترسیدم و حقیقتا با آنها زندگی کردم. امیدوارم هر کجا هستند، خداوند حافظ آنها باشد و روزی بی هیچ ترس و نگرانی به وطن خود برگردند.
(0/1000)
کافاِی
1404/1/25
2