یادداشت روژان صادقی

پرنده به پرنده: درس هایی چند درباره نوشتن و زندگی
        ۳.۵/۵
من تا به حال به این فکر نکردم که یه روزی شاید بتونم کتاب بنویسم یا نویسنده بشم، حقیقتش خیلی هم علاقه خاصی به این کار ندارم و ترجیح میدم فقط از خوندن کتاب های خوب لذت ببرم.
ولی با این حال به دو دلیل سراغ این کتاب رفتم: اول اینکه کتاب هدیه "مجله آوانگارد" عزیز بود و دوم اینکه عنوان کتاب " درس هایی چند درباره نوشتن و زندگی" بود و امید داشتم اگر از درسهاش در مورد نوشتن نتونستم استفاده کنم، حداقل از اونایی که در مورد زندگی بود یه بهره ای ببرم.
فصل های اول کتاب انقدر روون و دلنشین و بی پرده نوشته شده بود که یهو ۱۰۰ صفحه رو بی وقفه خوندم و حتی در طول این چند فصل چند بار قلقلکم داد که پاشم برم یه چیزی بنویسم!
اما تقریبا از بخش ۲ به بعد دیگه نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم. حس کردم دیگه از خوبی ها و لذت های نوشتن حرف نمیزنه و یه سری مواقع انقدددر چند صفحه بی وقفه غر میزد که میخواستم ازش بپرسم اصلا برای چی نویسنده شدی؟
بعد از اون بیان کردن عقاید مذهبیش شروع شد که خیلی زد تو ذوقم. چون نحوه رو به رو شدنش با مشکلات به شدت تحت الشعاع مذهب بود و من اصلااا باهاشون موافق نبودم. و فکر هم نمیکنم اگه کسی به این صورت به مشکلاتش برخورد کنه جواب جالبی بگیره!
ولی در نهایت چیزهایی هم داشت که باعث بشه کتاب برام دوست داشتنی تلقی بشه. از شکست هایی که خورده بود بی پرده و بدون ترس حرف میزد و این باعث میشد که من خواننده احساس ترس و دودلی کمتری نسبت به نوشتن پیدا کنم.
به نظرم کتاب لزوما در مورد نوشتن نیست، بیشتر در مورد خلاقیت و Creativity عه. برای همین من تونستم از خیلی از نکته هایی که گفته بود استفاده کنم اما به نظرم مخاطب اصلی کتاب، یعنی افرادی که میخوان بنویسن و شاید نویسنده بشن خیلی بیشتر از من از کتاب استفاده میکنن و لذت میبرن. چون قلم آن لاموت به شدت به دل میشینه!
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.