یادداشت محمدحسین معصومی

بنیادگرایی: پیکار در راه خدا در یهودیت، مسیحیت و اسلام
        چه چیزی اساسا دینی و جزو بنیاد گرایی نیست!؟
این سوالیه که در مواجهه با کتاب بعد از مطالعه اون برام به وجود اومد، برخلاف تئوری ها و نظریه هایی که در مورد جهان فعلی داده میشه...
بنیادگرایی به نوعی رقیب مستقیم مفهومی مثل سکولار و یا تا حدی فردگرایی میتونه باشه... بستگی به نوع تفسیر و نگاه رهبر و یا جامعه داره.
به صورت خلاصه:بنیادگرایی یعنی یک مفهوم و یا عقیده که شامل صفر تا صد زندگی میشه و تمام زندگی یک فرد رو بهش قالبی خاص و مشخص میده.
این در جهان امروزی غالبا رنگ دینی داره، یعنی بنیادگرایی دینی...
کتاب ارمسترانگ(که سابقا خودش در صومعه کار میکرده و یک کاتولیک بوده) یک کتاب بسیار عجیب و غریب محسوب میشه برای من.
کتابی که مطالب خیلی زیادی درون خودش داره و به نوعی یک کتاب تاریخی_تحلیلی هست که سه خط داستان رو مجزا در سه ادیان داره و شروعش از سقوط اندلس  هست و ماجراهای بنیادگرایی که شروع میشه. حالا چرا از اندلس شروع کرده؟ به نظرم طبیعیه. چون یک فرد مسیحی و غربی هست و عینک و جهان بینی و نکته سنجی به خصوص خودش رو داره وگرنه اگر قرار بود خیلی ریشه ای تر عمل بکنه، ایران و عربستان یا یونان هم میتونست جزو گزینه ها باشن...
کتاب عملا سه محتوی بزرگ درون خودش داره:تاریخ+دین+سیاست، که با پیچیدگی خاص خودشون در طول تاریخ نگارش شده.
کار پژوهشی این کتاب واقعا خارق العادست. کتاب بعد حادثه 11 سپتامبر نوشته شده و به نوعی دغدغه ی  نویسنده شده.
مطالعات و تحقیق ادیان که توسط ارمسترانگ انجام شده واقعا یک کار عظیم و درجه یک هست به خصوص اینکه با یک قلم غیر تخصصی و تا حد زیادی روان چاپ شده.
یکی از مباحث کتاب، مجوز اون هست. نمیدونم چقدر حرفم درسته یا غلط، ولی کتاب چون ممیزی ها و تفسیر خاص خودش رو داره که ناشر هم بهش اشاره کرده، کتابی هست که زیاد گیر نمیاد و  تا جایی که میدونم فقط یک نسخه از اون چاپ شده(1396) که بسیار نکته تاسف باری هست حداقل بابت اینکه الان به سختی گیر میاد با وجود کیفیت چاپ و جلد فوق العاده اون و ترجمه کم نقص.
کتاب "صلحی که همه صلح ها رو به باد" رو هنوز نخوندم ولی از محتوی و حجم اون تا حدی خبر دارم، فکر میکنم مطالعه این دو منبع کنار هم میتونه خیلی خیلی برای خواننده ای که علاقه به تاریخ داره کمک کنه.
همونجور که گفتم این کتاب حجم قابل توجه و مطالب زیادی داره که به شدت مستعد هست یک خلاصه نویسی و چکیده ازش ساخته بشه و آسیب زیادی به مطالب اصلی هم وارد نشه ولی یک نکته که به شدت برای من اذیت کننده بود، چینش و ویراست مطالب بود...
خیلی خیلی محشر میشد اگر همین کتاب تبدیل به یک کتاب سه جلدی میشد در مورد مسیحیت و یهود و اسلام؛ به جای اینکه مطالب، فصل به فصل و سه دین  توام با هم ارائه بشه که دارای مطالب خاص و سنت خودشون هستن . این موضوع هم باعث سردرگمی خواننده میشد و هم نیازمند یک تمرکز فوق العاده بود که بتونه ببینه چیزی که میخونه چی هست و یا چی بود! به خصوص در مورد یهود که اسامی و سنت های بسیار ناآشنا و با تلفظ های خاصی بودن.
با وجود همه سخت بودن مطالب و زیاد بودن اون، شیرینی مطالب بسیار زیادتر بود.
ای کاش مجبور نبودم کتاب رو به کتابخونه برگردونم، چون همین الان که کتاب رو تموم کردم، دوست دارم دوباره از اول شروع به خوندن کنم چون واقعا این کتاب غنی رو نباید یک بار خوند، با وجود تمام نقد ها و مسائلی که در محتوی وجود داره (مثل هر کتاب دیگه ای...). 
این دو نکته هم رو هم اضافه کنم.
1.کتاب پیش گفتار و پس گفتار مهمی داره
2.کتاب اطلاعات خوبی در مورد مفهوم اسطوره و چگونه بودن اون به مخاطب میده به نحوی که نمیدونم کتاب اسطوره گرایی ارمسترانگ الان برای کسی مث من حرف جدیدی داره یا نه... گرچه قطعا خوندن اون کتاب هم خالی از فایده نیست
      
24

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.