یادداشت روانشناس آدمخوار (سهند)
• نامه عاشقانه به توماس هریس. • در یک شهر کوچک طبیعتاً باید همه چی آرام باشد اما نه ، اینطور نیست ، قاتلی معروف به نجواگر دوباره پس از ۲۰ سال شروع به دزدیدن بچهها و کشتنشان کرده اما نکته این است که قاتل تمام این مدت در زندان اسیر بوده. • در طول خواندن این کتاب الکس نورث ( که اسم واقعیش در واقع استیو مازبی هست) نمیتونستم یاد قلم توماس هریس و فیلم Se7en از فینچر نیوفتم که البته بعد از بیشتر دونستن از این نویسنده و شناختن الگوهای زندگیش آنچنان هم دور از انتظار نبود. • داستان با دو نوع روایت مختلف دنبال میشود روایتی اول شخص و روایتهای سوم شخص که با وجود شخصیت سازی بینظیر حس خوبی را هنگام خوندن در مخاطب برپا میکند. • جزئیات روانشناختی همچون یک باران در وجود کتاب باریده و با نشون دادن موضوعاتی همچون اعتیاد ، مرگ ، جدایی ، والد بودن و گذر کردن تخم همدلی را در دل خواننده کاشته و کاری میکند همچون یک دوست صمیمی به دنبال داستان شخصیتها پیش برید. • ترجمه کتاب و پانوشتها بسیار خوب بود و خبری از سانسورهای اعصاب خردکن و چرخ کردن گوشت کتاب نبود که همین دلیل محکمی است که مترجمان کتاب( میلاد بابا نژاد و الهه مرادی) کارشان را به خوبی انجام دادند. • در بخش پایانی کتاب حفرهای باقی نموند اما خیلی سریع و جمع و جور به پایان رسید و جوری به نظر میرسید که انگار نویسنده فقط به فکر این بوده که هرچه زودتر داستان کتاب رو به پایان برسونه در حالی که پتانسیل بیشتر و بهتری در خود داشته و میتوانسته بیشتر به شخصیت منفی داستان توجه نشون بده.
50
(0/1000)
مریم حبیب الهی
1403/01/07
2