یادداشت

نون نوشتن
        مطالعه کتاب را تمام کردم. روش من در مطالعه اینطور است که در حین خواندن کتاب، اگر به مطلب جدید، جالب و یا عجیبی برخورد کنم ، آن مطلب را با ذکر صفحه یادداشت می کنم، و یا با موبایل از آن صفحه و مطلب عکس می گیرم. و بعدها مرور آن یادداشت ها و عکس ها می شود مرور دوباره آن کتاب برای من. گاهی البته در انجام این کار بی حوصله هستم و با خودم می گویم بگذار چند مطلب جمع شود، یکجا یادداشت می کنم و یا عکس می گیرم. و همین کار اشتباه محض است، چون چند بار این مسئله برایم اتفاق افتاده. بعد از گذشتن از آن مطلب پیدا کردن آن تقریبا محال است. انگار می خواهم سوزنی را در انبار کاهی پیدا کنم. و حال من بعد از اتمام مطالعه نون نوشتن همین است. کاش همان موقع بعضی لغات نامانوس و یا جدید را یادداشت کرده بودم، لغات و عباراتی مانند: 
برخوردهائی که گه گاه با هم داشته بودیم! (داشتیم بهتر نیست؟)
در پس پشت اندیشه ام!
شاخه های یخین (منظورشان همان یخی بوده است!)
و ..... 
بعضی قسمت های کتاب را نفهمیدم، یا بهتر است بگویم کمتر فهمیدم. البته به موضوع آنها هم زیاد علاقه مند نیستم که بیشتر دنبال کنم (اصلا دلیل کمتر فهمیدن همین است!)، اما اکثر قسمت ها روان است و خوب نوشته شده. در مجموع از خواندن کتاب راضی هستم، بخصوص من که به مطالعه کتاب ها و یادداشت ها و مصاحبه های نویسندگان علاقه دارم، چون زوایای پنهان و به قول معروف پشت پرده زندگی آنها را نشان می دهد. تلاش و سختی های مکرر و سنگین نویسنده در خلق آثار معروف خودش مخصوصا کلیدر خواندنی است.
پ ن ۱: کتاب را از طریق نمایشگاه مجازی سال ۱۴۰۱ خریدم. و دلم تنگ شده برای پرسه زدن در غرفه های شلوغ نمایشگاه کتاب.
پ ن ۲: قبلا کتاب جای خالی سلوچ را از آقای دولت آبادی خوانده ام و راضی هستم، اما امیدوارم روزی اراده مطالعه کلیدر را پیدا کنم.
      
63

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.