یادداشت احلی احسنیان
1404/4/29
معادل کلمهی “کوکورو” میشه قلبِ چیزها. یا اون چیزی که ما توی فارسی بهش میگیم دِل. داستان کتاب از سهفصل تشکیل شده. فصل اول جاییه که ما با شخصیت سنسی آشنا میشیم. احتمالا هرکسی که این کتاب رو خونده توی این فصل تمام تلاشش رو کرده که بفهمه چرا شخصیت سنسی برای راوی داستان جالبه و انقدر برای این ارتباط تلاش میکنه. فصل دوم، ارتباط راوی با والدینشه و زمانیه که راوی زمان زیادی رو به دور از سنسی میگذرونه. اینجا شاید بهتر میتونیم دلیل اون احترام عمیقی که راوی براش قائله رو متوجه بشین. و فصل سوم، وصیت نامه. توی فصل سوم راوی عوض میشه و سنسی داستان زندگیش رو شرح میده. توی مقدمه کتاب نوشته شده بود که سوسهکی تصمیم داشته این بخش رو به عنوان داستان کوتاه چاپ کنه و بعد ها دو فصل بعدی رو بهش اضافه میکنه. منطقی هم هست:) نگاه سوسهکی به انسان به نظر من یک نگاه اخلاقیِ مطلقه. نگاهی که تصمیمات انسان رو صرفا بر اساس تفکرشون میبینه و قضاوت میکنه و شرایط و محیط رو نادیده میگیره. نگاهی که بیتاثیر از تفکر سنتی ژاپنی هم نیست. به نظرم نگاه کلی شخصیتهای این داستان هم همین بود و تلاش برای فهم تنهایی انسان از این زاویه دید خیلی جالبه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.