یادداشت ‌آوای‌گمشده‌درورق‌های‌فراموشی؛

         مردگان تابستان: یک روایت سرد در گرمای تابستان
قلم نویسنده در مردگان تابستان بیش از آن‌که خواننده را وارد دنیای داستان کند، او را در لایه‌ای از ابهام، جملات نیمه‌جان، و توصیف‌های بیش‌ازحد غوطه‌ور می‌سازد. نویسنده با سبک موج‌دار و پر از سکوت و ایهام تلاش کرده فضای ذهنی شخصیت‌ها را بسازد، اما به‌جای انتقال عمق، گاه به ورطه‌ی تکلف و کندی می‌افتد.  
داستان روایت چندانی ندارد که خواننده را بکِشد؛ یک مسیر خطی، فاقد کشمکش جدی، و خالی از نقطه‌های پرتنش که تبدیل به توقفی طولانی در فضای خنثی می‌شود. شخصیت‌ها حضور دارند، اما آن‌قدر در سایه و خاطره باقی می‌مانند که نمی‌شود با آن‌ها ارتباط برقرار کرد.  
 نکات مثبت کتاب:
- فضای نوستالژیک و استفاده از فصل تابستان به‌عنوان استعاره‌ای از رکود و گرما خوب پرداخت شده.
- در لحظاتی معدود، نویسنده موفق به خلق حس‌هایی ظریف مثل خفقان خاطره یا گم‌شدگی در گذشته شده.
- اگر با ادبیات روان‌محور و ایهام‌دار خو گرفته باشی، سبک می‌تونه جذاب باشه… البته فقط در صورتی که حوصله‌ی زیادی داشته باشی.
-پایان کتاب ناگهانی و دوپهلوست؛ برای بعضی‌ها تکان‌دهنده و جذاب، برای بعضی‌ها بی‌منطق و آزاردهنده. کاملاً بستگی به نگاه خواننده داره‌.
 اشکالات اصلی
- کندی بیش‌ازحد: ریتم روایت بیشتر شبیه درجا زدن است تا پیش رفتن.  
- زبان متکلف: واژه‌ها گاه آن‌قدر پیچیده‌اند که اصل معنا را دفن می‌کنند.  
- عدم انس با شخصیت‌ها: هیچ‌کدامشان به سطحی از شناخت یا نزدیکی نمی‌رسند.  
- تأثیرگذاری پایین: در پایان کتاب، نه تحول عاطفی مانده، نه سوال، نه شگفتی.
 آیا از نظر من قابل توصیه است؟ نه. این کتاب رو نمی‌شه به اکثر آدم‌ها پیشنهاد کرد هم بخاطر داستان منزجرکننده‌ای که داره و هم بخاطر اینکه احتمال اینکه یک فرد از این کتاب خوشش بیاد کمتره.
📌با این حال برای چه کسانی ممکنه مفید یا جالب باشه؟
- عاشقان سبک روان‌محور و هنری : ممکنه از لایه‌های ذهنی شخصیت‌ها خوش‌شون بیاد 
- نویسنده‌ها یا منتقدان ادبی : می‌تونن ازش به‌عنوان نمونه‌ای برای تحلیل قلم شاعرانه اما غیرروایی استفاده کنن 
- کسانی که دنبال فضای سنگین و بی‌حادثه هستن: اگه می‌خوای فقط حس‌و‌حال بخونی، شاید بتونه قابل تحمل باشه 
😴 برای چه کسانی حوصله‌سربره؟
-خوانندگان داستان‌محور: دنبال رویداد، گره‌افکنی، و کشمکش؟ فراموشش کن 
- مخاطبان جوان یا تازه‌کار: احتمالاً احساس خستگی، سردرگمی، و بی‌حوصلگی می‌کنن 
-علاقه‌مندان به شخصیت‌های قوی: چون در این کتاب، شخصیت‌ها مثل مه عبور می‌کنن و هیچ‌وقت واضح نمی‌شن .
      
154

30

(0/1000)

نظرات

سعید بیگی

سعید بیگی

7 روز پیش

درود و خداقوت
یادداشت خیلی جالبی بود و لذت بردم. چقدر خوب همه چیز رو توضیح داده بودید. این سه سطر خیلی عالی بود: 
«... زبان متکلف: واژه‌ها گاه آن‌قدر پیچیده‌اند که اصل معنا را دفن می‌کنند.
عدم انس با شخصیت ‌ها: هیچ کدامشان به سطحی از شناخت یا نزدیکی نمی‌رسند.
تاثیر‌گذاری پایین: در پایان کتاب، نه تحول عاطفی مانده، نه سوال، نه شگفتی.»
مانا، تندرست و نویسا باشید. 🤲💐🙏
1

2

خیلی ممنونم از اینکه وقت خودتونو گذاشتید و این یادداشت رو خوندید، خوشحالم که لذت بردید💗 

1