یادداشت Fatima

Fatima

Fatima

1404/5/5

        تو طول داستان ، هی حدس های مختلف زدم و حتی کم احتمال ترین گزینه ها رو هم در نظر گرفتم؛ ولی نه! 
در واقع این یه قتل دو نفره بود و کسیکه باعث قتل بود ، شخصیتی بود که دوسش داشتم :) 
و حتی بعد از روشن شدن همه چیز ، با تمام وجودم بهش حق دادم !
البته گابریل حقش نبود اینطور بمیره ؛ بلکه حقش بود که زنده بمونه و زجر بکشه ! یا اینکه به روش دردناک تری بمیره :) 

وقتی تازه شروعش کرده بودم ، فکر می‌کردم که شخصیت اصلی و راوی داستان باید آلیشیا باشه و تعجب کرده بودم از اینکه روانشناسش نقش اصلیه و در نهایت وقتی دلیلش معلوم شد ، 
به نویسنده بابت ذهن خلاقش آفرین گفتم :)

فقط نمی‌فهمم که چرا در نهایت تئو همچنان ترجیح داد که با کتی بمونه و زندگی کنه و حتی چیزی به روشم نیاره! ...هر چقدر هم که عاشقش باشی ولی همچین آدمی ارزشش رو نداره ! و چه تضمینی هست کسی که یه بار چنین اشتباهی می‌کنه ، بازم تکرارش نکنه ؟ 

اون قسمتی که دیگه همه چیز روشن شد ، انقدر انتظارش رو نداشتم و ذهنم حتی به سمتش هم نرفته بود که یه لحظه خند‌ه‌م گرفت و بعدش دلم می‌خواست گریه کنم ! ( حتی اشک هم تو چشمام جمع شد :)) چون غم انگیز بود واقعا ...اینکه چه ساده اعتماد می‌کنی و مثل آب خوردن اعتمادت رو می‌شکنن ...
اینکه چه بی‌ریا احساساتت رو وسط می‌ذاری و طرف مقابلت چه راحت برات نقش بازی می‌‌کنه ...

و یه سوال ! واقعا هر اختلال و مشکل روحی روانی‌ای که برای کسی  به وجود میاد ، فقط به دوران بچگی‌ش بر‌می‌گرده ؟ یعنی ممکن نیست چیز دیگه‌ای بعدا باعثش بشه؟ یا ‌کسی که گذشته‌ی خوب و طبیعی‌ای داشته ، ممکن نیست که در آینده مشکل روانی پیدا کنه و یا مرتکب جنایتی بشه ؟ 

یه موضوع دیگه هم که برام سوال بود اینه که واقعا یه دفترچه خاطرات مدرک مهمی محسوب میشه ؟ چرا ؟! از کجا میشه اثبات کرد که طرف حقیقت رو نوشته ؟ اصلا منطقی نیست!

در مورد ترجمه هم ، اول خواستم از نشر سنگ بخونمش ولی اصلا ترجمه‌ی خوب و روانی نبود ؛ پس از نشر یمام خوندم که ترجمه‌ی خوبی داشت و سانسور خیلی کمی داشت ( شایدم اصلا نداشت!) و فقط مشکلش این بود که یه جاهایی تو مکالمات‌شون ، ترجمه بین حالت عامیانه و ادبی معلق بود ! 

و یه چیز دیگه اینکه من فکر می‌کردم بهت و ناراحتیم به خاطر این بود که شخصیت مورد علاقم در نهایت تو این ماجرا دست داشت ؛ ولی بعد فهمیدم این غم و بهت من به خاطر این بود که انتظار همچین کاری رو از گابریل نداشتم :) 
و با اینکه کتاب رو دوست داشتم اما احتمالا هر وقت که یادش بیفتم اعصابم خورد شه !
      
11

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.