یادداشت Tina kh
دیروز
قلم نویسنده خیلی روان و جالب بود، در حالی که با وجود سادگی زیبا و نقطه ی جالب توجه برداشتش در قالب زندگی به زبان داستان بود، اینکه آدم ها گاهی برای داشتن ماهی بزرگ تلاش ها میکنند و همیشه امیدوارند تا به آن برسند ولی وقتی به ماهی میرسند دست روزگار ماهی تکه تکه میکند و لاشه اش را تحویل صیاد میدهد. دنیا گاهی با وجود بدشانسی های پیدر پی ممکن است به ما بفهماند، همانگونه که هستیم همه چیز باید برایمان لذت بخش باشد و نباید طمع کنیم، چرا که گاهی طمع ما یا ما را به کام مرگ میکشاند یا پوچ میشود، گاهی باید پذیرفت شانس های کوچک زندگی هم میتواند ما را خوشبخت کند و این ملزم به همکاری دنیاست.
نقطه ی حوصله سر بر کتاب برای من توصیف بی نهایت و کش دادن داستان بود و زیاده گویی آن گاهی خارج از حوصله بود برایم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
