یادداشت
1403/9/20
4.0
31
"شهر خرس" داستان شهری که با هاکی عجین شده طوری که انگار شخصیت و هویتش بسته به این ورزشه. شهری عجیب و کوچیک که در دل خودش قصه های زیادی رو جای داده ... بعد از مردی به نام اوه ، دومین رمانی بود که از این نویسنده میخوندم و مثل کتاب قبلی در عین ساده بودن ، زیبا بود . اول داستان گنگ و نامفهومه . انگار کیلومتر ها با بیورن استاد ، شهری که داستان در اون روایت میشه فاصله داری . اما به خودت میای میبینی که شدی یکی از مردم اون شهر . سرما و یخبندونش رو احساس میکنی . رفتار آدماش رو میشناسی . دیگه غریبه نیستی. و اما ورزش هاکی ؛ ورزشی که شاید یکبار هم حتی تماشاش نکردی ، اما اونقدر توصیفات جذاب و خیره کننده ازش میخونی که انگار از بچگی عاشقش بودی. و شخصیت های داستان ، با اینکه تعدادشون زیاد بود اما شخصیت پردازی خوب باعث میشد بیشترشون رو بشناسی و باهاشون همزاد پنداری کنی. مایا ، کوین ، آمات ، بنی ، آنا پیتر ، کرا ، دیوید ، سونه شخصیت های متفاوتی که هر کدوم جذابیت خودشون رو دارن. در یک کلام ، مسحور کننده بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.