یادداشت

شهر خرس
        "شهر خرس"

داستان شهری که با هاکی عجین شده طوری که انگار شخصیت و هویتش بسته به این ورزشه.
شهری عجیب و کوچیک که در دل خودش قصه های زیادی رو جای داده ...

بعد از مردی به نام اوه ، دومین رمانی بود که از این نویسنده می‌خوندم و مثل کتاب قبلی در عین ساده بودن ، زیبا بود .

اول داستان گنگ و نامفهومه . انگار کیلومتر ها با بیورن استاد ، شهری که داستان در اون روایت می‌شه فاصله داری .
اما به خودت میای می‌بینی که شدی یکی از مردم اون شهر ‌. سرما و یخبندونش رو احساس می‌کنی ‌. رفتار آدماش رو می‌شناسی ‌. دیگه غریبه نیستی.
و اما ورزش هاکی ؛
ورزشی که شاید یک‌بار هم حتی تماشاش نکردی ، اما اونقدر توصیفات جذاب و خیره کننده ازش می‌خونی که انگار از بچگی عاشقش بودی.
و شخصیت های داستان ،
با اینکه تعدادشون زیاد بود اما شخصیت پردازی خوب باعث می‌شد بیشترشون رو بشناسی و باهاشون همزاد پنداری کنی.
مایا ، کوین ، آمات ، بنی ، آنا 
پیتر ، کرا ، دیوید ، سونه
شخصیت های متفاوتی که هر کدوم جذابیت خودشون رو دارن.

در یک کلام ، مسحور کننده بود.
      
309

19

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.