یادداشت motahare ghaderi

        جرالد گفت:"حلقه چه قدر بی گناه و معصوم به نظر می آید!اصلا کسی فکر نمی کند جادویی باشد!درست مثل یک حلقه ی قدیمی معمولی ست"
-
-
بله!این کتاب خواستگاه ایده ی بزرگ نویسنده ی عزیز و تکرار نشدنی-تالکین بزرگ-بوده.ایده ی حلقه ی قدرتی که از قضا نامرئی می کنه 
و من این کتاب رو وقتی شروع به خوندنش کردم با چنان احترامی در دست گرفتم که نگو.به هر حال هرچی باشه الهام بخش تالکین  بوده
و بخوام بی پرده بگم از همون اولش خیال می کردم وارد دنیایی می شم که توش جادوگرای بدجنس وجود داره و شاهزاده خانم های واقعی و افسون شده و جن و پری
  داستانی که در دنیایی غیر از دنیای واقعی که ما رو احاطه کرده اتفاق می افته و به کل متفاوته
ولی اینطور نبود.و من فرصت اینو داشتم که بخوره تو ذوقم.
ولی کتاب که  آمیخته از رفتارهای واقع گرایانه  و جادوباورانه بود شیرینی ظریفی داشت که آدمو به دنبال خودش می کشید.
ماجراهای چهارتا بچه در دنیایی که از قضا خیلی واقعیه و اصلا توش شاهزاده خانم افسون شده ای وجود نداره و وسط این همه خیال پردازی هایی که این  چهار تا بچه انجام میدن و همشون خیالِ صرف باقی می مونن یکیشون واقعی میشه.و اون چیزی نیست جز : حلقه ی آرزو ها
حلقه ای که می تونه نامرئیت کنه
میتونه کاری کنه مجسمه شی
یا سه متر و نیم شی
ثروتمند شی 
یا معشوقه تو پیدا کنی
حلقه ای که چشم تو رو  به افسونی که پنهان از چشم انسان ها در جهان جریان داره باز می کنه و کمکت می کنه شجاع باشی
حلقه ای که "قلب تمام جادوهاست

از ابتدای پیدا کردن حلقه و به انگشت کردنش، بچه ها با دردسر هازیادی که حلقه به وجود میاره رو به رو میشن و هر بار هم خود حلقه به خاطر افسون زمانی که در جادوهاش وجود داره به برطرف شدن مشکل ها کمک می کنه و همین باعث میشه که خیلی دردسر ها عمیق نباشن و تو خیالت تخت باشه که تا 7 یا 14 یا 21 ساعت دیگه دردسره خود به خود برطرف میشه

و داستان سلسله ای از این دردسر ها و اتفاقات به هم پیوسته ست که دست به دست هم میدن تا خیلی نرم و ظریف و آهسته از راز حلقه پرده بردارن و تو هی ذوق میکنی که :آخجون عجب چیز مرموزیه این حلقه یعنی چه قصه ای پشت سرشه؟

همه ی این چیزها داستانو دوست داشتنی می کنه.و وسعت تصاویر و اتفاقاتی که تو داستان وجود دارن و توصیفات و مکان هایی که نویسنده خلق می کنه

فقط بدیش اینه که تهش همچین یهویی و الکی یه داستانی برا حلقه تحویلت میده که پوکر فیس میشی ولی خب در طول داستان (به عنوان یه داستان نوجوان)اونقدری ماجرا به خوردت میده که از این آخریه چشم پوشی کنی.
مطمئنم اگه این قصه رو تو بچگیم خونده بودم مسحور جادوی جاری در اون می شدم.فلذا این داستان رو تو بچگی بچه هاتون بهشون هدیه بدین:دی

یه نکته ی خیلی دوست داشتنی دیگه راجع به داستان وجود داره و اون اینه که ،آفرینش مکان های پر ماجرا و دل انگیز که مو رو به تنت سیخ می کنن و دلت میخواد جای جری و جیمی و کتی و می بل تو بودی که پاتو تو اون مکان می ذاشتی؛توصیفات و خلق مکان های داستان برای منِ رویا و ماجرا پسند به شدت دل انگیز بود به حدی که یکی از مکان های خلق شده در داستان یعنی راهروی تاریک زیر زمینی توی جزیره که به یه معبد سرشار از نور و تصاویر زنده ختم می شد تا آخر عمرم در ذهنم (در صورت عدم ابتلا به آلزایمر) زنده و روشن و هیجان انگیز باقی خواهد موند
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.