یادداشت مهدی کارگر
1403/5/16
قبل از رفتن به کلاس اول، اولین کتاب عمرم را خواندم. تا دو سال بعد از خواندن آن کتاب، هربار که به کتابخانه میرفتم و کتابی به امانت بر میداشتم، پدرم از من میخواست تا مثل خودش نام این کتب را در یک دفتر یادداشت کنم؛ با ذکر: تاریخ مطالعه کتاب، ناشر، نویسنده، تعداد صفحات و البته نظرم. همیشه هم یک "باشه" قلابی میگفتم و این پیشنهادش را پشت گوش میانداختم تا اینکه به این کتابِ کراواتپوش برخوردم. اولین دفعهای که کتابی را یکسره خواندم، اولین باری که یک کتاب را از سر ذوق، بلند بلند مطالعه کردم و اولین باری که یک کتاب برایم لذت پُست کرد را مدیون این طُرفه هستم. این کتاب، مجابم کرد که آن "دفتر یادداشت کتابهای خوانده شدهام" را از پدرم به ارث ببرم و "قصههای حسن کچل" شد اولین اسم توی دفتر. حالا پس از هشت سال، وقتی با صفحات آن دفتر چشم تو چشم میشوم، جلوی هر _حدود ده_کتابی که نویسندهاش حسین فتاحیست، نئون جملهی "عالی بود" هی روشنتر از قبل میشود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.