یادداشت میثم غضنفری

میثم غضنفری

میثم غضنفری

1404/7/12 - 09:39

زیستن با پ
        زیستن با پرسشی ابدی
كتاب فلسفه سیاسی و خدای ابراهیم نوشته توماس اِل. پَنگل دعوتی است به اندیشیدن درباره ریشه‌های بحران فكری جهان مدرن

میثم غضنفری

روزنامه ایران - 12 مهر 1404

در قلب تمدن غرب، دو سرچشمۀ بزرگ و گاه متخاصم، همواره در جوش و خروش بوده‌اند: عقلانیت فلسفی که در آتنِ سقراطی به اوج رسید و ایمان وحیانی که از کتابِ مقدس سرچشمه گرفت. نسبت این دو، پرسش بنیادین «چگونه باید زیست؟» را به چالشی دراماتیک بدل کرده است. کتاب «فلسفۀ سیاسی و خدای ابراهیم»، اثر توماس ال. پنگل با ترجمۀ روان و خواندنیِ زانیار ابراهیمی، که به تازگی توسط نشر هرمس منتشر شده، تلاشی است جسورانه برای «بخشیدنِ جان تازه‌ای به مواجهۀ فلسفه سیاسی و کتاب مقدس». این کتاب نه یک اثر الهیاتی صرف است و نه تحلیلی سیاسی در معنای رایج آن؛ بلکه واکاویِ بنیان‌های فکری‌ای است که جهان ما را شکل داده‌اند. پنگل خواننده را به سفری پرمخاطره در باب‌های نخستین «سفر پیدایش» فرا می‌خواند تا نشان دهد که چگونه اساسی‌ترین مسائل فلسفی در این متن مقدس ریشه دارند و چگونه این متن، بزرگترین چالش را برای خودبسندگی عقل رقم می‌زند.

کاوش در اعماق متن مقدس

هستۀ اصلی استدلال پنگل بر تقابل دو شیوۀ بنیادین زندگی استوار است. از یک سو، فلسفه سیاسی در معنای دقیق کلمه، «سودای عقلانیت هنجاری بی‌قیدوشرط را در سر می‌پرورد» و ادعا می‌کند که انسان می‌تواند حقیقت را «تنها با استفاده از عقلش که تنها ستاره و قطب‌نمای اوست» کشف کند. این راهِ سقراطی، زندگی نسنجیده را بی‌ارزش می‌داند. از سوی دیگر، ایمانِ کتاب مقدسی قرار دارد که خواستار «تسلیم صرف و سادۀ عقل» در برابر شناختی است که خود را «برتر از آنچه در دسترس عقل دست‌تنهاست» می‌داند؛ شناختی که ریشه در تجربه‌ای الهی دارد و با «گواهی درونیِ روح، ممهور» شده است. پنگل برای آنکه این مواجهه را از بن‌بست خارج کند، به دنبال یافتن یک «بنیان گفت‌وگو»ی مشترک است و آن را در مفهوم عدالت یا درست‌کاری می‌یابد. عدالت، هم مضمون اصلی فلسفه سیاسی است و هم در زمرۀ «عالی‌ترین و اساسی‌ترین مضامین متن مقدس» قرار دارد. کتاب با این پیش‌فرض، یک «استنطاق فلسفی از کتاب مقدس» را آغاز می‌کند تا نشان دهد چگونه این دو سنت در تقابل با یکدیگر، متقابلاً یکدیگر را روشنی می‌بخشند.

دو روایت خلقت و معمای قدرت الهی

پنگل تحلیل خود را از همان آغاز کتاب مقدس و سفر پیدایش، آغاز می‌کند. سفر پیدایش با دو روایت متفاوت و ظاهراً متناقض از خلقت آغاز می‌شود که این دوگانگی از همان ابتدا خواننده را با یک «مشکل هرمنوتیکی» مواجه می‌کند.
روایت اول خلقت (پیدایش ۱:۱ تا ۲:۳) جهانی را توصیف می‌کند که در آن گیاهان و حیوانات پیش از انسان آفریده می‌شوند. در این نسخه، انسان به عنوان نقطۀ اوج خلقت، به صورت همزمان در قالب «مرد و زن» و «بر صورت خدا» آفریده می‌شود. اما روایت دوم (پیدایش ۲:۴ تا ۲:۲۵) تصویری متفاوت ارائه می‌دهد؛ در این روایت، ابتدا انسانِ مرد (آدم) از خاک آفریده شده و سپس، پس از آنکه حیوانات به عنوان همراهانی ناکافی برای او خلق می‌شوند، انسانِ زن (حوا) از دندۀ مرد و برای «کمک» به او پدید می‌آید.  به زعم پنگل این تناقض آشکار در ترتیب آفرینش (تقدم حیوانات بر انسان در روایت اول و تأخر آنها در روایت دوم) و نحوۀ خلقت زن و مرد (همزمان در روایت اول و جداگانه و با تقدم مرد در روایت دوم)، نه نشانه‌ای از ضعف متن، بلکه کلیدی هرمنوتیکی برای فهم تنش میان «قدرت مطلق الهی» و «قابلیت انسان برای شرارت» است. روایت اول، تصویری از خدایی قدرتمند و خالق نظمی کیهانی ارائه می‌دهد، در حالی که روایت دوم بر آسیب‌پذیری و نیاز انسان تمرکز دارد و زمینه را برای داستان هبوط فراهم می‌کند. این دوگانگی، خواننده را وادار می‌کند تا از خوانشی تحت‌اللفظی فراتر رفته و به درکی عمیق‌تر از رابطه پیچیده خالق و مخلوق دست یابد.
بر اساس تحلیل پنگل، داستان‌های پس از هبوط، به‌ویژه ماجرای قائن و برج بابل، صرفاً روایت‌هایی اخلاقی نیستند، بلکه تمثیل‌هایی از خاستگاه و ماهیت زندگی سیاسی‌اند. او استدلال می‌کند که این وقایع، نشانگر یک انحراف بنیادین از وضع مطلوب اولیه و حرکت به سوی جامعه‌ای مدنی است که ذاتاً با شر، جاه‌طلبی و خشونت آمیخته است.

هبوط و مسئلۀ شر

داستان هبوط آدم و حوا، در تحلیل پنگل، به یک درام تربیتی تبدیل می‌شود که مسئله گناه، مسئولیت و شناخت خیر و شر را به میان می‌کشد. او این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه انسان، بدون شناخت قبلی از خیر و شر، می‌توانست مسئول نافرمانی خود باشد. پنگل با بررسی این پارادوکس، نشان می‌دهد که هبوط، گامی ضروری برای رسیدن به بلوغ انسانی و درک معنای قانون و اطاعت بود. این تحلیل، شر را نه صرفاً یک نقص در خلقت، بلکه عنصری ضروری برای تحقق آزادی و کرامت انسانی معرفی می‌کند.

قائن، بابل و ظهور سیاست

پس از هبوط، اولین اتفاق بزرگ، قتل هابیل به دست قائن (قابیل) است. این برادرکشی که از حسادت و غرور زخم‌خورده نشأت می‌گیرد، سرآغاز مسیری است که به تأسیس اولین شهر منجر می‌شود. پنگل این هم‌زمانی را تصادفی نمی‌داند. قائن، پس از آنکه از حضور مستقیم خداوند تبعید می‌شود، با سرپیچی از سرنوشت خود به عنوان یک «آواره سرگردان»، شهری بنا می‌کند و نام پسرش را بر آن می‌نهد. این عمل، نمادی از تلاش انسان برای ایجاد امنیتی خودساخته و جایگزین کردن پناهگاه الهی با دیوارهای یک اجتماع سیاسی است. در ادامه، این تمدن شهری با نوادگان قائن گسترش می‌یابد؛ لمک، از نوادگان او، اولین کسی است که قانون تک‌همسری را نقض می‌کند و در شعری که می‌سراید، به شکلی افتخارآمیز از انتقام‌جویی خونین خود سخن می‌گوید و آن را تقلیدی برتر از عدالت تنبیهی خداوند می‌داند. پسران او نیز مبدعان هنرهایی چون موسیقی و فلزکاری می‌شوند. بدین ترتیب، پنگل نشان می‌دهد که کتاب مقدس، ظهور سیاست، هنر و تکنولوژی را به تباری گره می‌زند که با گناه، شهوت و خشونتی که خود را به جای عدالت الهی می‌نشاند، آلوده است. این خاندان شهری و خلاق، در تضاد کامل با خاندان آرام، غیرسیاسی و «بی‌ماجرای» شیث قرار می‌گیرد که زندگی ساده‌تری را نمایندگی می‌کند.
داستان برج بابل این انحراف را به اوج خود می‌رساند. این پروژه، نماد «جاه‌طلبی گزاف و جمعی» انسان برای ساختن یک نظم سیاسی واحد و جهان‌شمول است تا با رسیدن به خودبسندگی فناورانه و شکوهی خداگونه، نامی ابدی برای خود بسازد. به زعم پنگل، این تلاش نه پرستش خدایان دیگر، بلکه شورشی تمام‌عیار علیه خود خداوند و تلاشی برای جایگزینی حاکمیت الهی با یک امپراتوری انسانی است. این پروژه، عالی‌ترین هدف زندگی سیاسی را «شهرت، مقام، حکومت و افتخارات خیالی» می‌داند که لاجرم به «خشونت و دزدی و خون‌ریزی» منجر می‌شود. در اینجا، مداخلۀ خداوند یک کنش سیاسی بنیادین است. او با پراکنده ساختن انسان‌ها و مغشوش کردن زبان‌هایشان، نه تنها پروژۀ دولت جهانی را ناکام می‌گذارد، بلکه شرایط وجودی سیاست را آن‌گونه که ما می‌شناسیم، خلق می‌کند. این تفرقه، تمایزِ گریزناپذیر میان «دوست و دشمن، شهروند و غیرشهروند، هم‌وطن و بیگانه» را به وجود می‌آورد. بنابراین، از دیدگاه پنگل، وضعیت سیاسی با تمام تضادها و مرزبندی‌هایش، یک مجازات الهی است که برای جلوگیری از شر بزرگ‌تر، یعنی یک امپراتوری انسانی یکپارچه و خودبنیاد، طراحی شده است.

ابراهیم، قهرمان ایمان و عدالت

 نقطۀ اوج تحلیل پنگل، شخصیت ابراهیم است. او نه یک قهرمان تراژیک به معنای یونانی، بلکه «پدر سالار نمونه» و تجسم ایمان است. ندای الهی به ابراهیم و عهدی که با او بسته می‌شود، سنگ بنای شکل‌گیری «مردم برگزیده» است. پنگل با دقت، داستان‌های زندگی ابراهیم، از جمله نیرنگ او در مصر و چانه‌زنی‌اش با خدا بر سر سرنوشت سدوم را تحلیل می‌کند تا نشان دهد که ایمان او، ایمانی کورکورانه نیست، بلکه با دغدغه‌ای عمیق برای عدالت همراه است. اوج این ایمان، در آمادگی ابراهیم برای قربانی کردن اسحاق نمایان می‌شود. پنگل با بررسی این واقعه، استدلال می‌کند که این عمل، نه تعلیق امر اخلاقی، بلکه بیانگر بالاترین شکل اطاعت از خدایی است که خود، غایت عدالت است. این اطاعت، مستلزم قربانی کردن عقل و خیر شخصی در برابر اراده الهی است، اراده‌ای که در نهایت، خود ضامن تحقق عدالت است..

پنگل کیست و چرا این کتاب مهم است؟

توماس ال. پنگل، از برجسته‌ترین فیلسوفان سیاسی معاصر، در سنت فکری لئو اشتراوس جای می‌گیرد. او در این کتاب، دغدغۀ اصلی خود را نه «احیای الهیات سیاسی»، بلکه «احیای عقل‌گرایی در شکل کلاسیک آن» یعنی فلسفه سیاسی سقراطی می‌داند. اهمیت کتاب در همین نکته نهفته است. در زمانه‌ای که به تعبیر پنگل، «پست‌مدرنیسم... هرچه بیشتر به اثبات حقانیت ایمان‌های بی‌شکلِ شبه‌دینی در برابر ادعاهای عقل خودآیین تبدیل می‌شود»، او به دنبال بازگرداندن فلسفه سیاسی از تبعید و احیای چالشی است که قدرتمندترین رقیبش، یعنی وحی، پیش روی آن می‌گذارد. پنگل معتقد است که انقلاب فرهنگی مدرنیته که توسط متفکرانی چون هابز و اسپینوزا رهبری شد، با بازتفسیر کتاب مقدس برای خدمت به یک «دین مدنی» سکولار، عمق آموزه‌های وحیانی را از بین برد و آن را به عقیده‌ای خصوصی و سطحی تقلیل داد. هدف پنگل، خروج از این «شهربازی فرهنگی» مدرن و بازگشت به آن مواجهۀ اصیل است.
آنچه رویکرد پنگل را از دیگران متمایز می‌کند، نحوۀ مواجهۀ او با متن است. او برخلاف فیلسوفان مدرن اولیه مانند هابز و اسپینوزا، به دنبال تحمیل یک خوانش سکولار بر کتاب مقدس نیست. پنگل استراتژی آن‌ها را چنین توصیف می‌کند: «دسیسۀ شیطنت‌آمیز و کنایه‌آلود آنان برای جلب حمایت متون مقدس از پروژه انقلابی و سکولار روشنگری».
او در مقابل، می‌کوشد گفت‌وگویی را احیا کند که «هم کمتر جدلی است و هم کمتر... متکی به پیش‌فرض». او با الهام از متفکران قرون وسطی مانند ابن میمون، نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با ابزارهای فلسفی به سراغ متن مقدس رفت، بی‌آنکه پیام اصلی آن را تحریف کرد. برای مثال، تحلیل او از دو روایت خلقت در سفر پیدایش، نه تلاشی برای رفع تناقضات به شیوۀ الهیات جزمی، بلکه کوششی برای فهم «درس واحدی است که به معنای درست کلمه در خفاست»؛ درسی دربارۀ تنش میان قدرت مطلق الهی و قابلیت انسان برای شرارت. این رویکرد، در تقابل با خوانش‌های تاریخی-انتقادی مدرن (مانند فرضیه اسناد یولیوس ولهاوزن) قرار می‌گیرد که متن را به منابع گسسته تجزیه می‌کنند و وحدت هنری و الهیاتی آن را نادیده می‌گیرند.

نقدی بر یک گفت‌وگوی نامتقارن

با وجود تمام نقاط قوت، نمی‌توان از یک تنش بنیادین در پروژۀ پنگل چشم‌پوشی کرد. او مدعی گفت‌وگویی «متقابلاً روشنی‌بخش» است، اما ساختار این گفت‌وگو از همان ابتدا نامتقارن به نظر می‌رسد. این پروژه، یک «استنطاق فلسفی از کتاب مقدس» است؛ در این چارچوب، فلسفه در جایگاه پرسشگر و عقل در مقام ابزار سنجش قرار می‌گیرد، در حالی که کتاب مقدس ابژۀ این استنطاق است.
این رویکرد، هرچند سقراطی و مبتنی بر اذعان به نادانی است، ذاتاً در برابر ادعای اصلی ایمان کتاب مقدسی مقاومت می‌کند. ایمان، چنانکه پنگل خود از کالون نقل می‌کند، بر  این اصل استوار است که «گواهی روحی» به عنوان مدرکی مستقیم و قطعی‌تر از هر برهان منطقی در نظر گرفته می‌شود. آیا یک پروژۀ فلسفی می‌تواند با چنین ادعایی به «گفت‌وگو» بپردازد، بی‌آنکه آن را به امری قابل تحلیل عقلانی تقلیل دهد؟ پنگل با جدیت این چالش را به رسمیت می‌شناسد، اما در نهایت، به نظر می‌رسد که ابزارهای او برای فهم متن، همچنان ابزارهای عقل فلسفی باقی می‌مانند. این پرسش بی‌پاسخ می‌ماند که آیا عقلانیت فلسفی، حتی در فروتن‌ترین شکل سقراطی‌اش، قادر است به طور کامل به ندایی گوش فرا دهد که شرط نخست آن، به تعبیر پاسکال، «کرنش عقل» است.

چرا باید این کتاب را خواند؟

«فلسفه سیاسی و خدای ابراهیم» کتابی ضروری برای هر کسی است که با جدیت به پرسش‌های بنیادین سیاست، اخلاق و دین می‌اندیشد. توماس پنگل با تسلطی خیره‌کننده بر هر دو سنت فلسفی و دینی، خوانشی دقیق، عمیق و تأمل‌برانگیز از سفر پیدایش ارائه می‌دهد. این کتاب صرفاً یک تفسیر نیست، بلکه دعوتی است به اندیشیدن دربارۀ ریشه‌های بحران‌های فکری جهان مدرن.
پنگل به ما نشان می‌دهد که ساده‌انگاری در فهم نسبت دین و عقل، ما را از درک عمیق‌ترین چالش‌های وجودی‌مان محروم می‌کند. او پاسخی نهایی و قطعی ارائه نمی‌دهد، زیرا شاید هدف نهایی این گفت‌وگوی ابدی، نه رسیدن به پاسخ، بلکه زیستن با خودِ پرسش باشد؛ همان کاری که به تعبیر او، «یعقوب و سقراط هر یک به شیوۀ رادیکال و متفاوت خود کردند و به ما تعلیم دادند». 
تقریباً تمامی منتقدان، دانش وسیع و خیره‌کننده پنگل را ستوده‌اند. مجله American Political Science Review  این کتاب را اثری توصیف می‌کند که در آن خواننده می‌تواند به همان اندازه که از متن اصلی می‌آموزد، از بخش ۸۰ صفحه‌ای یادداشت‌های پایانی آن نیز بهره ببرد. در این یادداشت‌ها، پنگل خواننده را به یک گفتگوی زنده با مفسران بزرگ کلاسیک، قرون وسطی و معاصر دعوت می‌کند.
بسیاری از مرورهایی که بر این کتاب نوشته شده‌اند بر این نکته تأکید دارند که پنگل با این کتاب، «بعدی گمشده و حیاتی از نظریه سیاسی» را بازگردانده است: یعنی «مواجهۀ متقابل و روشنگر میان فلسفه سیاسی عقل‌گرای شکاکانه و الهیات سیاسی مبتنی بر ایمان». این تلاش برای جدی گرفتن چالش وحی در برابر عقل، به عنوان یکی از مهم‌ترین دستاوردهای کتاب شناخته شده است.
کتاب به دلیل «خوانش دقیق و استادانه» از سفر پیدایش مورد تحسین قرار گرفته است. نشریۀ Claremont Review of Books  اشاره می‌کند که در این کتاب «هر جمله، هر عبارت و هر کلمه حساب‌شده است» که نشان از دقت بالای نویسنده در تحلیل متون بنیادین دارد.
این کتاب را نشر هرمس با ترجمۀ زانیار ابراهیمی در 354 صفحه و به قیمت 474 هزار تومان منتشر کرده است.
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.