یادداشت حامد خسروشاهی

کاش کیومرث
        کاش کیومرث را نمی‌کشتی میثم. کاش مثل همین گل پژمرده نشانش نمی‌دادی. کاش آنقدر بزرگش نمی‌کردی که در مرگش شیخ عبداله و کل اهالی تی‌لم خودشان را بکشند...
تی‌لم رمانی است که داستانش در سال ۱۳۴۸ می‌گذرد. شریعتی و طالقانی و تختی و شعرانی و جلال آل احمد را هم میاورد به داستان و بهشان نقش می‌دهد.
میثم امیری را گمانم هفت هشت سالی می‌شود که می‌شناسم. از دفتر مهدی قزلی. یک شمالی به همان شدت آذری بودن من. نخبه ریاضی که می‌نویسد... این کار اولش بود گمانم. می‌دانم که حالا و ۱۰سال بعد چاپ الان بخواهد همین را بنویسد کلی حذف و اضافه می‌کند اما این کار دست‌گرمی بود تا رمان‌نویس را روایتگر کند.
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.