یادداشت زهرا عشقی مُعز

یک کتاب بز
        یک کتاب بزرگسال، و نه نوجوان.
کاملا قابل تعمق و تفکر، نه سرگرمی و تنوع.


در آغاز کتاب شما گمان‌میبرید با یک کتاب درباره اهمیت خوب و تمام کمال گوش دادن/ شنیده شدن مواجه هستید،
اما کمی‌که میگذرد می‌فهمید این تنها یک‌مقدمه بوده و اصل ماجرا بر سر زمان است! 
دویدن به دنبال زمان، ذخیره کردن زمان، صرفه جویی در زمان، انجام تمام کارها با عجله و بدون لذت صرفا برای رسیدن و تیک زدن کارهای بعدی، و در نهایت چه میماند؟
 بله خستگی ملالت انگیز همراه با نارضایتی، که حاصل نزیستن در لحظه و لذت نبردن است.
 کلی کار پیش برده ای اما نگاه که میکنی، میبینی هیچ‌کاری نکرده ای، چون کار و زمان را با قلبت نه لمس کرده ای و نه زیسته ای! با وجود تمام‌برنامه ریزی ها، عجله ها و صرفه جویی ها در نهایت وقت کم‌می آوری. گمان میبری درحال انجام کارهای بسیار مهم و مفید و مثمر ثمری هستی، اما غافل از اینکه از اهم کارها بازمانده‌ای یعنی وقت گذاشتن برای خودت ، روابطت، و آدمها مهم و دوست داشتنی زندگی ات!

چیزی که امروزه زیاد میبینیم و میشنویم: وقت ندارم، وقت نمیکنم، فرصت نمیکنم، سرم شلوغ است، دوست دارم اما نمیرسم، مشتاقم ببینمت اما برنامه هایم اجازه نمیدهد" است! 
انگار وقت نداشتن و مشغله زیاد، نوعی کلاس و مایه فخروفروشی شده است! هرچی busyتر ، گنگستر تر!

به سطر های سفید کتاب که نگاه کنی ،و از ظاهر ماجرا که زمان است بگذری به روابط و اهمیت ارتباطات در زندگی آدمیزاد میرسی!

آدمها حالشان خوب نبود چون برای هم وقت نداشتند، بهم ریخته بودند چون همبازی و هم صحبت نداشتند، گوش شنوا و گفتگو سالم نداشتند، دائما خسته و رنجور بودند چون فرصت نمیکردند کنار یک‌دیگر با آسوده خاطری بشینند و صرفا سکوت کنند، سکوتی به عمق بودن! 
روابط مهم است، چون جیجی وقتی دنبال شهرت و موفقیت ظاهری افتاد دیگر حالش خوب نبود، افسردگی گرفته بود.
بپوی پیر و جاروکش به بهای چه چیزی افتاده بود به جان کار ، که زمان ذخیره کند؟ به بهای آزاد کردن دوستش مومو ( چون بپو فکر میکرد مومو را خاکستری ها دزدیده اند) ،‌چرا؟ چون دوستی ها مهم اند!
در نهایت چه‌چیزی نجات دهنده بود؟ تلاش و ایثار مومو  برای نجات جهان.با چه پشتوانه و به کمک  چه کسانی؟ به کمک همین روابط و دوستی ها، با همراهی و راهنمایی لاک پشت پیر و استاد هورا! نجات دادن روابط با کمک روابط!
در اصل مومو روابط را نجات داد، روابطی که همگی در بند و بستر زمان اند.

چه خوب که روابط را قربانی مشغله های پوچ اما به ظاهر مهم نکنیم، و برای خودمان و روابط خانوادگی و دوستی خود، وقت بگذاریم!
(چقدر این جمله آخر کلیشه ای شد😂😂.)

هیچی دیگه، دنیا ارزشش رو نداره عزیزان، عمرتون رو تلف نکنید.
برنامه ریزی‌کنید ، اما خودتون رو درگیر زمان و ذخیره کردنش نکنید .‌سعی کنید در لحظه با همون لحظه ارتباط قلبی بگیرید، به همون کاری‌که دارید میکنید توجه کنید، و در لحظه فقط به یک کار فکر کنید. والسلام .
      
23

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.