یادداشت مهدی نجف پور
1403/4/9
شاید روایت کمدی یوناس یوناسن چیز خاصی را مشخص نکند اما اوج خرد آنجاس که همه چیز را با کمدی تعریف کنی و مسخره باشی و مفهومی بزرگ را بر دوش بکشی. این دو کتاب(منظور این نسخه و نسخه قبلی است) برای من بسیار عزیزند. آلن کارلسون یکی از پروتاگونیست های بینظیریست که من در درازنای زندگی فعلا کمی که کرده ام(چه باحال گفتم ولی) حک شده و همیشه جاوید خواهد ماند. این جمله را شنیدیم که میگویند زندگی ۱۰۰ سال اولش سخت است بقیه اش لذت است. آلن کارلسون سند محکمی برای این فرضیه مخدوش و (حتی) کمدی است. اما چیزی که آلن کارلسون به من میگفت این بود که زندگی بعد از ۱۰۰ سال هم سخت است. درست مانند قبلش! ولی بعد از ۱۰۰ سال دیگر منتظر چیزی نیستی نه پول، نه موفقیت، نه شهرت، نه گذشتن روز هایت. شاید باید بگویم تنها چیزی که منتظرش هستی مرگ است و این انتظار دیگر انتظار های دیگر را میبلعد. تنها دلخوشی یک فرد ۱۰۰ ساله شاید همان بطری ودکایی باشد که مهماندار برایش میاورد تا قبل از ایستادن قلبش بار دیگر طعم مستی این دنیای سخت و رنج آور و حزن آلود را بچشد چون لذت مستی در دنیای پر از رنج با دنیایی که همه چیز بر وفق مراد باشد متفاوت است. یک حس رهایی خاص دارد. البته این را بگویم که آلن کارلسون کلا موجود عجیبی است در ۱۰۰ سال اول زندگی هم چیزی برایش اهمیت خاصی ندارد و همین این سوئدی را شیرین تر میکند. اگر به سرتان زد این کتاب و نسخه قبلیش(پیرمردی که از پنجره خانه سالمندان پرید و...) را بخوانید این را بدانید که باید فقط ساده دید و ساده خندید و ساده قهقهه زد. ساده بخوانیدشان.
(0/1000)
محمد مهدی
1403/4/10
0